"خیبرآنلاین" - استاد متولی عبدالعال دارفانی را وداع گفت.
به گزارش صلات، استاد متولی عبدالعال قاری سرشناس مصری که در جمهوری اسلامی ایران تلاوت های ماندگاری داشت، روز پنجشنبه 25 تیر 1394 در سن 68 سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
برای خدا تکلیف تعیین نکنید. البته اگر حب علی علیه السلام را داشته است ان شاء الله خدا رحمتش کند.
اما بدانید به قول رهبری:"خوارج كه خیلی هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلی. امیرالمؤمنین از تاریكی شب استفاده كرد و از اردوگاه خوارج عبور كرد، دید یكی دارد با صدای خوشی میخواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل»- آیهی قرآن را نصفه شب دارد میخواند؛ با صدای خیلی گرم و تكان دهندهای - یك نفر كنار حضرت بود، گفت: یا امیرالمؤمنین! به به! خوش به حال این كسی كه دارد این آیه را به این قشنگی میخواند. ای كاش من یك موئی در بدن او بودم؛ چون او به بهشت میرود؛ حتماً، یقیناً؛ من هم با بركت او به بهشت میروم. این گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد كه دشمنان كشته شدند و مغلوب شدند، امیرالمؤمنین آمد بالاسر كشتههای دشمن، همین طور عبور میكرد و میگفت بعضیها را كه به رو افتاده بودند، بلندشان كنید؛ بلند میكردند، حضرت با اینها حرف میزد. آنها مرده بودند، اما میخواست اصحاب بشنوند. یكی را گفت بلند كنید، بلند كردند. به همان كسی كه آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: این شخص را میشناسی؟ گفت: نه. گفت: این همان كسی است كه تو آرزو كردی یك مو از بدن او باشی، كه آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناك میخواند! " ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
اما بدانید به قول رهبری:"خوارج كه خیلی هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلی. امیرالمؤمنین از تاریكی شب استفاده كرد و از اردوگاه خوارج عبور كرد، دید یكی دارد با صدای خوشی میخواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل»- آیهی قرآن را نصفه شب دارد میخواند؛ با صدای خیلی گرم و تكان دهندهای - یك نفر كنار حضرت بود، گفت: یا امیرالمؤمنین! به به! خوش به حال این كسی كه دارد این آیه را به این قشنگی میخواند. ای كاش من یك موئی در بدن او بودم؛ چون او به بهشت میرود؛ حتماً، یقیناً؛ من هم با بركت او به بهشت میروم. این گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد كه دشمنان كشته شدند و مغلوب شدند، امیرالمؤمنین آمد بالاسر كشتههای دشمن، همین طور عبور میكرد و میگفت بعضیها را كه به رو افتاده بودند، بلندشان كنید؛ بلند میكردند، حضرت با اینها حرف میزد. آنها مرده بودند، اما میخواست اصحاب بشنوند. یكی را گفت بلند كنید، بلند كردند. به همان كسی كه آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: این شخص را میشناسی؟ گفت: نه. گفت: این همان كسی است كه تو آرزو كردی یك مو از بدن او باشی، كه آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناك میخواند! " ۱۳۸۸/۰۵/۰۵