کم کم مأمورین نسبت به این جلسه خصوصی حساس شده بودند که ناچار شدیم بعد از چند ماه فعالیت، آن را تعطیل کنیم؛ ولی ساواک اعضای آن جلسه را زیر نظر داشت و بالاخره بعد از چند ماه، چند نفر از اعضای آن جلسه از جمله آقای حمید ترقی را دستگیر کردند
"خیبرآنلاین" -
با توجه به رفتارهای عجیب و دشمن شادکن حسن روحانی (فریدون)، بازخوانی
سوابق او در قبل و پس از انقلاب یکی از ضروریات مهم این روزها به حساب می
آید.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی
"خیبرآنلاین"،
به همین منظور، برش هایی از سوابق او که کمتر به اطلاع عموم رسیده، منطبق
با خاطرات منتشرشده توسط حسن روحانی (فریدون) جمعبندی و مورد بازنشر قرار
گرفته شده است. انتشار این سوابق به صورت سریالی ادامه خواهد یافت:
چرا ساواک فریدون را دستگیر نکرد؟حسن فریدون (روحانی) در زمستان سال ۱۳۵۱ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس میگیرد. بعد از اخذ لیسانس، به خدمت وظیفه عمومی میرود.
او در این مورد میگوید: «تاریخ اعزام اوایل فروردین ۱۳۵۲ بود… من جزو کسانی بودم که برای نیروی زمینی انتخاب شدم که تقریبا سختترین قسمت ارتش بود. سپس بخش نیروی زمینی را به چند قسمت تقسیم کردند و هر قسمتی را به یکی از پادگانهای آموزشی اعزام کردند و جمع ما را سوار چند کامیون ریوی ارتشی کردند و به پادگان عباس آباد بردند و معلوم شد برای طی دوره آموزش تخصصی افسری 2 ماه در این پادگان خواهیم بود.»
بعد از اتمام دوره آموزشی، حسن فریدون به نیشابور منتقل میشود. خودش درباره سخنرانیهایش در نیشابور میگوید: «در مسجد جامع نیشابور، حجت الاسلام والمسلمین آقای موسوی امام جماعت بود که علی القاعده هنوز هم امام جماعت آنجاست. نزدیک ماه رمضان آن سال، جناب آقای موسوی به من پیشنهاد کرد که در مسجد جامع سخنرانی کنم. پیشنهاد ایشان را برای 10 شب آخر ماه رمضان پذیرفتم و آمادگی خود را اعلام کردم، هر چند نمیدانستم که بعد از ایراد اولین سخنرانی آیا مانع من می شوند یا نه و آیا این کار مشکلی برای من به وجود خواهد آورد یا نه؟ پس از اعلام موافقت، آقای موسوی دست به کار شد و اعلامیهای را چاپ و منتشر کرد و از همان روزهای اولیه ماه رمضان این اعلامیه در سطح شهر منتشر شد. در آن اعلامیه آمده بود از شب نوزدهم تا شب آخر ماه مبارک رمضان، جناب سروان فریدون در مسجد جامع سخنرانی می کند…! برای مردم خیلی عجیب بود که که چطور یک افسر میخواهد در مسجد سخنرانی کند، به همین دلیل شب اول سخنرانی که به مسجد رفتم، با انبوه کثیری از جمعیت روبرو شدم که شاید بیشتر برای دیدن من آمده بودند. جالب اینکه بسیاری از مقامات اداری و حتی نظامی و انتظامی هم به مسجد آمده بودند. البته در آن شبها من با لباس شخصی (کت و شلوار) در مسجد سخنرانی میکردم و هر شب نیز جمعیت بیشتر میشد.»
جالب است که طبق گفتههای حسن روحانی، در زمانی که رژیم پهلوی به شدت جریانهای مذهبی مخالف حکومت را سرکوب میکرد، اما جناب سروان فریدون، با خیال راحت و بدون مزاحمت ساواک و ضداطلاعات ارتش، به سخنرانی مشغول میشود!
او میگوید: «پس از ماه رمضان، فضای دیگری برای من گشوده شد و با جوانان و فرهنگیان بیشتری ارتباط پیدا کردم و به جز جلسات شبهای جمعه، جلسه خصوصی دیگری هم به راه افتاد که سیار بود و در خانهها تشکیل میشد. آقای حمیدرضا ترقی [از اعضای جمعیت مؤتلفه] یکی از کسانی بود که در این جلسه خصوصی شرکت میکرد… کم کم مأمورین نسبت به این جلسه خصوصی حساس شده بودند که ناچار شدیم بعد از چند ماه فعالیت، آن را تعطیل کنیم؛ ولی ساواک اعضای آن جلسه را زیر نظر داشت و بالاخره بعد از چند ماه، چند نفر از اعضای آن جلسه از جمله آقای حمید ترقی را دستگیر کردند.»
آیا این اعترافات روحانی تعجب شما خواننده محترم را برنیانگیخته است؟ چگونه است که اعضای شرکتکننده در این جلسات توسط ساواک دستگیر میشوند اما سخنران این جلسات، یعنی جناب حسن روحانی، از دستگیری معاف میشود؟!
او بعدد از پایان دوره خدمت، در تابستان ۱۳۵۳ به تهران برمیگردد...
☄️ انتشار سلسله مطالب افشاکننده از سوابق حسن روحانی در قبل و پس از انقلاب ادامه خواهد داشت ☄️