به‌روز شده در: ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۴۹
گفت‌وگو
آیت الله العظمی علوی گرگانی: نسبت به مسایل فرهنگی اخیر نگرانیم
دیدار شورای سردبیری "خیبرآنلاین" با یک مرجع تقلید
صرف نشستن افراد در کنار رهبری، معیار انتخاب نیست
گفت‌وگوی خواندنی "خیبرآنلاین" با علی‌اصغر زارعی
ناگفته‌هایی از نحوه ورود آیت‌الله مهدوی‌کنی به خبرگان
گفت‌وگوی‌ "خیبرآنلاین" با حجت‌الاسلام میرلوحی(2)
چه کسانی آیت‌الله مهدوی‌کنی را بایکوت خبری کردند؟
گفت‌وگوی‌ "خیبرآنلاین" با حجت‌الاسلام میرلوحی(1)
موضوعات شورا جهت رفع تکلیف مطرح می‎شود
عضو شورایعالی فضای مجازی در گفت‌وگو با "خیبرآنلاین"
آشنایی با یک خواننده جوان جبهه انقلاب
گفتگوی اختصاصی "خیبرآنلاین" با سید مهدی ضامنی
تاثیر دودهه زندگی در آمریکا بر ذهن ظریف
گفتگوی اختصاصی "خیبرآنلاین" با محمدصادق کوشکی(2)
سیاستمدار در تراز انقلاب‌ اسلامی نداریم
گفتگوی اختصاصی "خیبرآنلاین" با محمدصادق‌ کوشکی(1)
استراتژی حزب‌الله برای 4 سال پیش رو
گفت‌وگوی خواندنی "خیبرآنلاین" با حسین الله‌کرم
بزرگترین اشتباه سیاسی‌ عمرم رای به خاتمی بود
گفت‌وگوی "خیبرآنلاین" با مهدی کوچک‌زاده (2)
"خیبرآنلاین" - چندی پیش مدیران عامل برخی خبرگزاری‌های کشور سفری به مشهد مقدس داشتند که طی این سفر، دیداری صمیمانه نیز با حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی فراهم گردید.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی "خیبرآنلاین"، در این دیدار، سئوالات مختلفی درباره چرایی ورود رئیسی به انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و نیز تحلیل وی از متن، حاشیه و نتیجه این انتخابات مطرح گردید.

آنچه در پی می‌آید متن کامل این گفتگوی رسانه‌ای است که از سوی دفتر حجت الاسلام رئیس در اختیار رسانه ها قرار گرفته است:

* آقای رئیسی! اگر امروز می خواستید برای ورود به انتخابات تصمیم بگیرید، مجددا نامزد می شدید؟

- من در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری هم چندین بار گفتم که بهترین شغل یعنی خادمی علی بن موسی الرضا(ع) و زوار بزرگوارشان را دارم و هیچ کاری برایم از این بالاتر و شیرین تر نیست؛ اما واقعا با وضعیتی مواجه بودیم و هستیم که یک مسئولیت مضاعفی را برای حضور در انتخابات ایجاب می‌کرد.

جمهوری اسلامی در دهه چهارم حیاتش، باید از خود در حل مسائل پیچیده اقتصادی و بین المللی کارآمدی بیشتری نشان دهد؛ مردم را روز به روز به انقلاب و اهداف بلند آن امیدوارتر کند؛ نفوذ بین‌المللی و منطقه‌ای و گفتمانی اش را افزایش دهد؛ در یک کلمه نظام اسلامی باید نشان دهد که همچنان «می‌تواند» و باید کارآمد و الهام بخش و پیشرو باشد.

خب این تفکر «ما می توانیم» در چند سال اخیر به طور واضح در سطوحی از قوه مجریه کشور افول کرد، یعنی روحیه اعتماد بنفس و تلاش برای باز کردن راهها و گره از کار مردم و پیشرفت، در میان مدیران جای خودش را به «ناامیدی و نمی شود» داد. برای یک حرکت پیش‌رونده و یک موجود زنده بانشاط به‌نام انقلاب، «نگاه ما نمی توانیم» یک تهدید اساسی است. این واضح است که نسخه دشمن برای مقابله با انقلاب در دوره کنونی القای پشیمانی از گذشته به مسئولان و مردم است تا جایی که مداوم دستور عقب نشینی صادر شود، یعنی بنا دارند تفکر و روحیۀ بانشاط مدیریت انقلابی را به یأس و نمی‌شود مبتلا کنند و بالطبع انقلاب اسلامی را به موجودی حاشیه‌ای و هضم‌شده در مناسبات نظام سلطه و نظم نوین جهانی تبدیل کنند. متاسفانه این یک رویکرد غلط در اندیشۀ برخی از مدیریتهای کلان اجرایی هم نفوذ کرده است.

واقع مطلب این است که انقلاب اسلامی در عرصۀ مدیریت کشور پس از سالها هنوز نتوانسته است طرح خود را به صورت کامل ارائه دهد. الگوهایی از مدیریت انقلابی وجود دارد و آثار خوبی خلق کرده است ولی به عنوان یک جریان غالب نه خود را کاملاً شناسانده و نه بر فرهنگ مدیریتی و اجرائی کشور حاکم شده است. ریشه های مشکلات کشور شناخته شده نبودن این نوع از مدیریت عقلانی و انقلابی و جاری نشدن آن در ساختارهای مدیریتی کشور است. من عقیده دارم انقلاب اسلامی حتی به کسانی که به این انقلاب اعتقاد ندارند، بیشترین خدمت را کرده است و وظیفه هم دارد بکند؛ منتها این پروژه هنوز کامل نیست و خلاهایی دارد که باید پوشانده شود. همین موجب ناکارآمد نشان دادن انقلاب و نظام می شود.

حالا در مقابل این مسیر، تکلیف نیروهای دلسوز و دغدغه مند چیست؟ نشستن و تماشاکردن؟ نگرانی از هزینه شدن و هزینه دادن؟ مردم مومن و فداکار ما برای انقلابشان این همه هزینه مالی و جانی را پذیرفته اند تا به یک الگوی مستقل تبدیل شود؛ یعنی بتواند واقعا در همه ابعاد پیشرفت کند و در عین حال، عزت و عظمت داشته باشد و مردمش، شرمنده و کوچک شده و وابسته به قدرتهای زورگو نباشند؛ حالا در مقابل جریانی که می‌خواهد بگوید پیشرفت الا و لابد از راه وابستگی به غرب یا شرق می‌گذرد و در واقع می‌خواهد به مردم بگوید که شعارهای استقلال و آزادی را که در انقلاب خواسته اید، در حد یک شعار بوده است و تحقق یافتنی نیست، چه باید کرد؟ آیا نباید حرف منطقی و عقلانی انقلاب را سر دست گرفت؟ این یک وظیفه و یک مطالبه عمومی بود. بسیاری از مردم مومن و نخبگان دانشگاهی و علمای بزرگوار و طلاب و دانشجویان و اقشار مختلف اتمام حجت کردند و خواستند که در صحنه این مبارزه و امتحان حاضر شوم؛ من هم سعی کردم وظیفه ام را انجام دهم و از این بابت خدا را شکر می‌کنم.

اساسا برخی از منازعات سیاسی در کشور به تقابل 2 نوع نگاه برمی‌گردد. یک نگاه که می‌گوید انقلاب اسلامی الگویی برای ادارۀ کشور دارد که متفاوت از نظام سرمایه داری است و یک نگاه که نه از خلاقیتی برخوردار است و نه حاضر است دربارۀ نوع مدیریتی که تفکر انقلابی ارائه می دهد، بیاندیشد و تنها راه بقا را توجه به اراده بیگانگان می داند. من به این انتخابات قدم گذاشتم که بگویم رفتار و مدیریت انقلابی آن تصویری نیست که دشمنان آن ساخته اند و گام اول برای اینکه وضعیت کشور اصلاح شود اصلاح این تصویر است.

* با این توصیف شما، نتیجه انتخابات یعنی مردم به الگویی که شما معتقدید نادرست است، اعتماد کردند و مسیری را که شما نماینده‌اش بودید و می گویید مسیر بهتری بوده، رد کردند؟

- تحلیل نتیجه انتخابات با این ساده‌سازی‌ها به نظرم خطایی است که نباید در دام آن بیفتیم. ما می دانیم مردم به دلائل مختلف به یک فرد یا یک جریان رای می‌دهند اگر این انگیزه ها را دقیق نشناسیم خودمان را به اشتباه خواهیم انداخت و موجبات سوءاستفاده از رای مردم را فراهم خواهیم کرد. بله، یک جریان تبلیغی خاصی که طیف هم هستند، از باندهای بلندگوی تبلیغاتی دشمنان از آمریکا و انگلیس گرفته تا برخی رسانه های داخلی می‌خواهند نتیجه انتخابات را همین‌طور تفسیر کنند. چرا؟ چون با این تفسیر کار دارد. می‌داند که اگر بتواند این تفسیر را جا بیندازد، پله‌ای هست برای مقاصد بعدی و تضعیف هویت و استقلال ملی. اما واضح است که این تفسیر، معیوب است.

در تحلیل های علمی از یک انتخابات هم اندیشمندان علوم سیاسی مطالب مهمی دربارۀ دور دوم انتخابات ذکر کرده اند. به خصوص در کشور ما که اقتضائات خاصی وجود دارد که  ساده اندیشی دربارۀ تحلیل یک انتخابات را رد می کند.

* تفسیر خود شما از نتیجه چیست؟

- برای تفسیر، اول باید چارچوب داشته باشیم. چارچوب اول و اصلی برای ما در انتخابات، حضور گسترده مردم بود، چون لازمه حفظ اصل نظام، حضور و انسجام مردم است. اگر امروز ما نگرانیم که برخی در دنبال کردن اهداف پیشرفت و تعالی کشور، لَنگ می‌زنند، به خاطر این است که این ضعفها و ناکارآمدی‌ها، ممکن است مردم را نسبت به اصل نظام و کارآمدی آن بدبین کند.

حالا اگر در همین شرایط یک جمعیت عظیم 41 میلیونی پای صندوق بیایند، این یعنی موفقیت نظام؛ این یعنی با وجود همه بدخواهی‌ها و بددلی‌ها، مردم به اصل نظام اعتماد دارند، مردم به صندوق رأیی که نظام برایشان گذاشته، اعتماد دارند.

این یک شکست واضح برای دشمنان کشور است؛ اینها آرزویشان قهر مردم با نظام بوده و هست؛ نگاه نکنید که در این انتخابات از تحریم صحبت نکردند یا ظرفیت عظیم تبلیغی‌شان را برای یک جریان بسیج کردند، ته دلشان و آرزوی اصلی‌شان این است که مردم ناامید شوند و با نظام  قهر کنند، وقتی دیدند این نقشه قدیمی شان هنوز نمی‌گیرد، تاکتیک را عوض کردند.

شما انتخابات مجلس نهم را ببینید در بهمن سال 89. این اولین انتخابات بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 بود، همه توانشان را گذاشتند که بگویند مردم به نظام اعتماد ندارند و بعد از 88 دیگر پای صندوق نمی‌آیند. مردم چه کردند؟ بیش از 60 درصد پای صندوق آمدند؛ یعنی معادل انتخابات مجلس در دور قبل آن.

در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری دوازدهم هم ثبت رکورد حضور بالای مردمی شد یک پیروزی برای ملت و نظام. این انتخابات بسیاری از ته مانده های آثار بد فتنۀ 88 را هم از بین برد و منطق و صداقت انقلاب در موضوع انتخابات به طور کامل به اثبات رسید.

البته این نکته را هم باید بگویم که اگر رأی مناطق مختلف را تحلیل کنید، متوجه می شوید که مشارکت قشر ضعیف و محروم، در انتخابات کاهش پیدا کرده است و این نقطه ضعف دولت ها است که گاهی با سیاستهای غلطشان امید مردم و به خصوص طبقه محروم را کم کرده‌اند. ببینید تا امید نباشد، حرکت ایجاد نمی‌شود.

در انتخابات اخیر حدود 15 میلیون نفر رأی ندادند، بررسی‌های ما نشان می‌دهد بخشی از آن، آرای اخذ نشده در روستاها و شهرهای کوچک است اما سهم زیادی از این جمعیت کسانی هستند که نسبت به رفت‌وآمد دولتها بی‌تفاوت شده‌اند، چون احساس می‌کنند در این رفت‌وآمد دولتها سود و نفعی برای آنان وجود ندارد؛ یا کسانی هستند که در اثر عمل نکردن دولت ها به شعارها و وعده‌هایشان، احساس ناامیدی و تردید می‌کنند. در واقع در این انتخابات ناکارآمدیها بخش هایی از جامعه را از مشارکت جویی سیاسی ناامید کرد.

در این انتخابات، یک نقطه مرکزی سخنان بنده در توجه به همین اقشار بود تا مردم مستضعف و با کرامت ما احساس نکنند که حرف آنها زده نمی‌شود و بدانند که در میان هیاهوهای سیاسی احزاب و جناح‌ها، کسی هم هست که درد آنها را بشناسد و با صدای بلند بگوید.

* پس چرا همین اقشار به شما رأی ندادند و برنده انتخابات نشدید؟

- رأی دادن یا ندادن، مسئله دوم است، مسئله اول این است که آیا بخشی از جامعه که در اثر سیاستهای غلط ضعیف و ضعیف‌تر شده و امیدی برای حرکت ندارد، بداند که در صحنه انتخابات که اوج شلوغ‌کاری‌هاست، کسانی هستند که حرف دل او را بزنند؛ این خودش امیدآفرین است ولو آنکه به اندازه‌ای تولید امید نکند که منجر به رأی غالب بشود. یعنی همین که یک حلقه وصل و یک زبان مشترک، با افرادی که به تعبیر امام راحل ولی نعمتان انقلاب هستند، ایجاد کنیم، خودش پیروزی و موفقیت است.

من فکر می‌کنم این کار تا حدی انجام شد، یعنی اگر چنین صدایی در انتخابات وجود نداشت، بلاشک، مشارکت مردم در انتخابات به مراتب کمتر از این بود. این رویکرد، حتی در مسیر رقیب هم اثر گذاشت. اصلاً شما رسانه‌ای هستید و یکی از کارهای رایج در ارتباطات، تحلیل محتواست؛ بیایید تبلیغات جریان رقیب ما در انتخابات را تحلیل محتوا کنید. اینها ابتدا وجود مشکلات جدی را انکار می کردند؛ پیام نوروزی امسال رئیس‌جمهور محترم را نگاه کنید؛ آمارهایی که آنجا گفته می‌شود، یعنی تقریباً هیچ مشکلی در کشور وجود ندارد، و مسائلی نظیر بیکاری، رکود، فقر و کاهش قدرت خرید مردم به ویژه اقشار ضعیف یک مشت حرف بیخود از جانب منتقدان است.

اما چه می‌شود که در ایام منتهی به انتخابات ناگهان مستمری مددجویان افزایش قابل توجه پیدا می‌کند، سایت کارورزی راه می‌افتد، برای وصل یارانه افرادی که یارانه‌شان را قطع کرده بودند، پیامک و حرکت تبلیغاتی می‌زنند، وعده یک میلیون شغل در سال را که ما داده بودیم، اول مسخره می‌کنند اما سخنگوی دولت را پشت تریبون می‌فرستند تا بگوید سالی 955 هزار شغل ایجاد می‌کنیم، وعده افزایش 3 برابری یارانه ضعیفان را که ما داده بودیم، اول هجو می‌کنند بعد خودشان می‌گویند حتی تا 5 برابر امکان افزایش وجود دارد. البته الان شنیده می شود که بعد از انتخابات دارند زیر برخی از همان وعده‌ها می‌زنند مثلاً همان یارانه را که به قطع‌شده‌ها پیامک داده بودند، می‌خواهیم وصل کنیم، الان پیامک داده‌اند که نه، باید بررسی کنیم! امیدوارم اینها درست نباشد. این نشان می دهد این انتخابات حداقل خاصیتی که داشت این بودکه دولت را وادار کرد صدای مردم را بشنود. همین موفقیت کمی نیست.

این را می‌خواهم بگویم که فکر می‌کنم یک فایده حضور بنده، قدرت دادن به صدای ضعیف محرومین و امیدوارکردن آنها به اهداف و پرچم و شعارهای اصلی انقلاب بود. ما از بن دندان معتقدیم که تنها راه‌حل مشکلات و احقاق حق مردم ایران، تحول در مدیریت و استقرار یک عقلانیت انقلابی برای اداره کشور است، سایر مسیرها لاجرم و دیر یا زود به اراده دشمنان ایران وابسته می شود و اراده دشمنان مردم هم که معلوم است چیزی جز ضعیف کردن کشور در همه زمینه ها نیست.

* یعنی شما به اینکه  دل محرومین را شاد و بخشی از آنها را با خودتان هموار کردید، راضی و قانع هستید؟

- من از اینکه حرف دل بخشی از مردم را در انتخابات گفتم، راضی و خدا را شاکر هستم، چون این مردم عموماً رنج‌دیده‌ها و هزینه‌داده‌های برای انقلاب هستند و وظیفه ما که در این نظام مسئولیت داریم در توجه به آنها مضاعف است. اما این که گفتید، قانع هستید، نه؛ قانع نیستم.

اولاً ما در این انتخابات اشکالهایی داشتیم. مثلاً زمان دوره تبلیغات زمان کوتاهی برای معرفی ایده ها و برنامه های من بود و من کار تبلیغاتی را به علت رعایت قانون شروع نکرده بودم. نظرسنجی های یک ماه مانده به انتخابات نشان می داد بسیاری از مردم اساسا مرا نمی شناختند. برخلاف طرف مقابل که 4 سال در قدرت بود و انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی را هم در اختیار داشت؛ حتی صداوسیما که باید ملی و فراجناحی باشد، به دلایلی از جمله گروکشی‌ها درخصوص بودجه و گاهی گرایش های خاص تحلیلی، در مقاطع نزدیک به انتخابات متأسفانه به روابط عمومی و ستاد تبلیغی دولت تبدیل شده بود که این وضع در شأن سازمانی با مأموریتهای ملی نیست؛ دولت خودش روابط عمومی و ابزار دارد، انتظار مردم از صداوسیما این است که روابط عمومی و سخنگو و بلندگوی حق و حقوق ملت باشد. حالا نمی خواهم باب این موضوع را در اینجا باز کنم، این قضیه به آسیب‌شناسی نیاز دارد.

مهمتر از اینکه خود بنده را مردم خوب آشنایی نداشتند این بود که ما نتوانستیم طرز تفکر خود در موضوع تحول در مدیریت کشور را به مردم انتقال بدهیم. البته این یک موضوع فراانتخاباتی است و باید روی آن کار بشود. مشکل ما چند مورد ضعف و ناکارآمدی و یا چند مورد اختلاس و تخلف نیست بلکه مشکل اساسی تر از این حرفهاست. مختصات این تغییر باید برای مردم تبیین شود.

نکته دیگر اینکه «تبلیغ منفی» در کارهای انتخاباتی دنیا به یک امر رایج، تبدیل شده است؛ یعنی کاندیداها نگاه می‌کنند به وضع خودشان و محاسبه می‌کنند با رأی پایه‌ای که دارند به طور طبیعی نمی‌توانند برنده شوند؛ خب تدبیر رایج در این شرایط چیست؟ این است که رأی‌دهندگان مردد را بترسانند و طرف مقابل را خطرناک نشان دهند.

جلب رأی از مسیر اثبات کارآمدی، کار یک ماه و 2 ماه نیست. مجموعه ای که به هر علتی احساس کند نتوانسته در طول چند سال در عرصه اجرا، کارآمدی ایده و عمل خود را اثبات کند به رسانه و عملیات روانی تکیه می کند، چون ترساندن مردم از رقیب برخلاف مورد قبلی، نیاز به فرصت ندارد و ظرف چند روز محقق می شود. شما این را در انتخابات اخیر به وضوح دیدید. هراس زدایی از جامعه نسبت به جریان انقلابی یکی از مهمترین ماموریت های آینده است.

* یعنی شما که وارد انتخابات شدید، مسائل را از قبل نمی‌دانستید! طبعا وقتی که وارد چنین عرصه‌ای می‌شوید، باید آماده این تیر و ترکش‌ها هم باشید.

- بله؛ این وضع قابل پیش‌بینی بود اما حقیقتا خود بنده این حجم از تخریب و ترساندن مردم را پیش‌بینی نمی‌کردم؛ چرا؟ چون پیش خود می‌گفتم که اولا طرفِ رقابت، فردی است که لباس دین و روحانیت را به تن دارد و لااقل در این قضیه حد نگه می‌دارد؛ نه اینکه کاری نمی‌کند، بلکه بالأخره تا یک جایی جلو می‌رود، ثانیا ایشان از اول انقلاب مسئولیت داشته، بنابراین لااقل حریم نظام و اصول اخلاقی انتخابات را نگه می‌دارد؛ ثالثا اکنون رئیس‌جمهور است و شئونات رئیس‌‌جمهور را حفظ خواهد نمود؛ خب در انتخابات و خصوصا 10 روز آخر هر 3 محاسبه ما به هم خورد.

* یعنی معتقدید اگر رقیب این کارها را نمی‌کرد، مردم به شما رأی می‌دادند؟

- قرار نیست بنده جای مردم تصمیم بگیرم، من دارم عرض می‌کنم که در انتخابات این اتفاقات افتاد و بسیار موثر هم بود؛ البته به دلیل همان وقت کمی که داشتیم و پرهیزی که از ورود زودهنگام و غیرقانونی به انتخابات داشتم، و همچنین برخی ضعفهای تبلیغاتی ما، در مواردی باید خیلی بهتر عمل می‌کردیم؛ مثلا در اینکه بتوانیم علاوه بر محرومان و اقشار ضعیف، صدایمان را به طبقه متوسط هم برسانیم؛ منتهی حرف من این است که رقیب، با مجموعه تبلیغات تخریبی بی سابقه ای، چنان فضای رعب و ترس‌آلودی ایجاد کرد که صدای ما به بخشی از جامعه نرسید. به نظر شما سخیف‌تر و خنده‌دارتر از این ادعا وجود دارد که می‌گفتند اگر فلانی بیاید در خیابانها و پیاده روها دیوار می‌ کشد؟ (خنده) اما با تبلیغات و تخریبها کاری کردند که متأسفانه بخشی از جامعه ترسیده بود که نکند واقعا اینها رأی بیاورند و آزادیهای مردم را سلب کنند!

یا مثلا گفتند اگر اینها رأی بیاورند، جنگ و ناامنی می‌شود، یا دوباره تحریم می‌شود. خب اخیرا مردم خبرها را می‌بینند، در امریکا یکی از بی‌سابقه‌ترین تحریمها علیه ما در حال تصویب است. قصدشان این است که با این تحریمها جنگ داخلی درست کنند و مردم را به جان هم و به جان نظام بیندازند؛ خب چرا آقایان جوابگو نیستند؟ مگر شبکه های رسانه ای و تبلیغاتی‌شان نمی‌گفت اگر فلانی رأی بیاورد جنگ و تحریم است! چرا هنوز چند هفته  نگذشته، چنین تحریم پیچیده و چندلایه‌ای علیه ملت ایران طراحی و تصویب شد؟ اینها شماتت نیست، بلکه تبیین واقعیت است.

کار دشمن دشمنی است. برای دشمن فرقی بین دولت ها نیست. او می خواهد ریشه ملت مسلمان ایران و اسلام و اصل انقلاب را بزند. اتفاقا امریکا بیش از هر کس با تحریم هایش دارد به طبقه متوسط در ایران ضربه می زند. این واقعیت را که برداشتن تحریمها تنها از مسیر شکل‌گیری یک دولت مقتدر و نه با ترس و مجامله محقق می‌شود برخی پوشاندند و الان هم پاسخگو نیستند. اینها گله از تخریب شخص خودم نیست مطلقا. اینها نگرانی از باب شدن یک روش در فرهنگ سیاسی ماست.

رقیب هراسی، آن هم به دروغ و فریب، یک روش جاری در رقابتهای انتخاباتی دنیا به ویژه غرب است؛ اما نظام ما فرق دارد. ما که مسلمان هستیم، آیا باید همان روشهای غیراخلاقی غربی ها را کپی کنیم؟ به هر حال انتخابات تمام شده اما این یک زنگ خطر است. اینکه فرهنگ سیاسی مسؤولان چنان تغییر کرده که همانند غربیها برای کسب قدرت، کمیته عملیات روانی تشکیل می دهند و در آنجا برای نشر حداکثری دروغ و تهمتهای عجیب و غریب برنامه ریزی می کنند و بعد هم که نتیجه می گیرند، نه تنها احساس گناه نمی کنند بلکه برای خودشان کف می زنند و می گویند موفق شدیم؛ این یعنی فرهنگ سیاسی رو به انحطاط است.

تا گفته می شود تهاجم فرهنگی و یا گفته می شود "منکر"، ذهن برخی افراد می رود سراغ پوشش جوانان یا امثال این موارد؛ در حالیکه مهمترین اولویت در تهاجم فرهنگی، ما مسؤولان هستیم و غربی شدن فرهنگ سیاسی هم یکی از مهمترین منکرات است که متأسفانه در ذهن سیاسیون در حال تبدیل شدن به معروف است. اگر  ما مسؤولان در نظام اسلامی اینگونه عمل کردیم، قاعده اجتماعی "الناس علی دین ملوکهم"، وضعیت به مراتب بدتری در عرصه معاملات و تعاملات اجتماعی را وعید می دهد. عملیات روانی و رقیب هراسی که اتفاق افتاد متاسفانه دامن دیگرانی را هم گرفت که بماند.

* ببخشید که صریح سوال می پرسم، یعنی به نظر شما کسانی بودند در انتخابات که بخواهند به شما رای بدهند اما با عملیات روانی رقیب شما به آقای روحانی رای داده باشند؟

- جامعه در کلیت خود، صفر و یکی نگاه نمی کند و همه یک جور تصمیم نمی گیرند. بالاخره بخشی از مردم را از آنچه که خودشان هم می دانستند بی اساس است، ترساندند و با این اقدام فضای روانی کشور را تحت تأثیر قرار دادند. یک نمونه برای این موضوع، همان جوان، آقای مقصودلو بود. خب، ایشان را در نمازخانه فرودگاه، درست در زمانی که برای رسیدن به پرواز عجله هم داشتم، به من معرفی کردند و اگرچه با سابقه او آشنائی نداشتم اما گفتند علیرغم سابقه‌اش، اخیرا اشعار و ترانه هایی اثرگذاری در مورد شهدا، حجاب، مدافعان حرم و... خوانده است و همانجا خیلی صادقانه باب صحبت کوتاهی درباره سوابق منفی گذشته‌ و اینکه از آن رویگردان بوده، باز کرد. با اینکه بعد از نماز با عجله به سمت پرواز باید می رفتم، اما نشستم و 3 تا 4 دقیقه او را به خاطر ترانه ای که برای امام رضا(ع) خوانده بود، تحسین و تشویق کردم و رفتم. بعداٌ از دوستان شنیدم که ایشان تصویر این دیدار کوتاه را در فضای مجازی منتشر کرده و نوشته که من ابتدا از فلانی می ترسیدم...‌ ببینید چگونه فضای روانی جامعه و جوانان را با عملیات روانی تحت تأثیر رقیب هراسی قرار داده بودند.

صدها هزار نفر تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفته بودند. البته گویا ایشان تاوان این اظهارنظر خود را هم داده بود. خیلی متأسف شدم وقتی شنیدم که تصاویر نامناسبی از گذشته که او از آنها اعلام برائت کرده، با طراحی همان اتاق عملیات روانی به طور گسترده در فضای مجازی پخش شد. خُب، این کار خیلی زشت و حرام بیّن و اشاعه فحشا از جوانی است که اظهار می کند من توبه کرده‌ام. این گناهی عظیم‌تر است.

خب از این دیدار معمولی  هم متأسفانه برخی سوءاستفاده کردند؛ شئونات فردی و اجتماعی ما به عنوان یک طلبه اقتضا دارد که جوانان را از خود نرانیم، خصوصا افرادی که می خواهند راه اصلاح را در پیش بگیرند. من در طول سالهای گذشته بارها در مجامع عمومی و... با افرادی که بعضا سوابق خوبی هم نداشتند و حتی محکوم هم شده بودند، صحبت کرده‌ام و پای درد دلشان نشسته‌ام.

* اما ظاهرا شما علاوه بر روش تبلیغاتی رقیب، مدعی مواردی همچون انجام تخلفات آشکار و فراوان در انتخابات نیز شدید؟

- ببینید انتخابات تمام شد و بنده و هم دوستانمان و همه حامیان ملتزم به نتیجه انتخابات هستیم. تمام تلاشمان هم کمک به مجموعه دولت و رییس جمهور محترم برای ارتقای کارآمدی ها و تحقق وعده ها و حل مشکلات مردم است.

مواردی که در فرآیند انتخابات مورد اعتراض بنده بود و هست دقیقا منطبق بر اصل هشتم قانون اساسی است. اصل مترقی امر به معروف و نهی از منکر که متاسفانه در جامعه ما تنها تفسیر مورد اشاره از این دستور الهی و اصل قانون اساسی رعایت پوشش وآن هم مختص بانوان بوده. من معتقدم کاربرد اصلی و ضروری تر امر به معروف و نهی از منکر در خطاب به مدیران و حاکمان هست. این موضوعات با رویکرد "اصل هشتمی" باید پیگیری شود و الا من هیچ شکایت و گله عمومی از بابت موارد شخصی ندارم و آن را به خدای خود واگذار کرده ام.

یکی از این تخلفات، استفاده بی رویه از ابزارهای حاکمیتی در اختیار دولت در دوره قبل و حین برگزاری انتخابات بود. من چندین دوره عضو هیات‌های اجرایی و مرکزی نظارت بر انتخابات بوده‌ام در همین دوره هم عضو بودم که قبل از اعلام کاندیداتوری، از آن استعفا دادم. این را نه به‌عنوان یک کاندیدا، بلکه به‌عنوان فردی با سابقه چندین دوره عضویت در هیئتهای اجرایی و مرکزی نظارت و اطلاع از سوابق عرض می‌کنم که کمّ و کیف این نحو تخلفات در این دوره عجیب و بی سابقه بود. تخلف، زیبنده نظام اسلامی نیست و باید جلویش گرفته شود.

بنده اگر در این زمینه پافشاری کردم، در واقع به وظیفه دینی و ملی خود یعنی نهی از منکر عمل کردم؛ تخلف در انتخابات که مساوی با ضایع شدن حق الناس است، یک منکر بزرگ و در سطح ملی است و باید با آن برخورد شود تا تکرار نشود. اکنون هم شورای محترم نگهبان اعلام کرده است که تخلفات دولتی را به قوه قضائیه ارسال کرده است و امیدواریم دستگاه قضایی به طور جدی و بدون مماشات با مجری و مباشر و معاون در تخلف، براساس قانون برخورد کند تا در آینده حق مردم اینگونه تضییع نشود.

* آقای رئیسی! گفتید که در برقرارکردن ارتباط مؤثر با جماعتی که به شما رأی ندادند، مشکل داشتید، یعنی معتقدید حرفتان به آنها نرسید و رقیب آنها را از شما ترساند؛ حالا نقدا 16 میلیون هستند که به شما رأی داده‌اند و بیش از 23 میلیون که رأی نداده‌اند؛ با اینها می‌خواهید چه کار کنید؟

- حقیقتا و برای چندمین بار عرض می‌کنم سپاسگزار آن اعتماد 16 میلیونی هستم که با وجود باران سیل‌آسای تهمت و تخریب، باز هم به بنده اعتماد کردند؛ این موضوع فارغ از اینکه به بنده رأی داده شده، واقعاً جای تأمل و بررسی دارد. قبلا گفتم در اینجا یک مشکل جدی هست که باید شجاعانه با آن مواجه شد.

اما علاوه بر آن باید پرسید چه می‌شود که با وجود تأخیر و ضعفهای تبلیغاتی ما و تخریب های رسانه ای عظیم طرف مقابل و آن تصویرسازی ترسناک شبکه تبلیغاتی با وسعتی بی‌نظیر و تهدیدها و تطمیع‌ها در شهرها و روستاها اما در نهایت، یک رأی پرقدرت شکل می‌گیرد که خب این رأی برای نفر دوم در مقایسه با همه انتخابات گذشته یک رکورد است به ویژه در بین 2 دوره؛ یعنی در شرایطی که رئیس‌جمهور مستقر، خودش یک ضلع رقابت است.

این اتفاق، بی‌اغراق یک نعمت بزرگ است که اولاً باید شکرش را به جا آورد و ثانیاً برای حفظ و ارتقای آن، به خود مردم مراجعه کنیم. من علیرغم نگرانی از معضلاتی که برای معیشت مردم و عزت و اقتصاد ملی پیش بینی می‌کنم، اما کشور را در دوره پس از آن در آستانه یک تحول مدیریتی می‌بینم. این تحول، به اعتقاد من با گرایش عموم مردم و آگاهی آنان رخ خواهد داد، فارغ از اینکه مجری آن، امثال بنده یا این و آن باشد. بنابراین تلاش توده عظیمی که در این انتخابات به شعارهای مطرح شده از سوی اینحانب اعتماد کرد به هدر نرفته، این اراده ها براساس قواعد مردمسالاری در جلب نظر سایرین و تعیین مسیر آینده ای نزدیک در کشور موثر خواهد بود.

* یعنی بنا دارید فعالیت‌هایتان را از سر بگیرید؟

- البته فعالیت حرفه ای ما در آستان قدس به عنوان متولی و مدیر کلان این مجموعه مقدس، از اقتضائات روزمره سیاسی جدا است و در مسیر ترسیم شده خود ادامه خواهد یافت. برای اداره آستان یک افق بلندمدتی داریم که عمدتاً هم از حکم 7بندی رهبر معظم انقلاب در انتصاب اینجانب، الهام گرفته شده است و حتی اگر من رئیس جمهور هم می شدم، همان مسیر پیگیری می شد، کما اینکه برای پرهیز از اصابت شائبه ها و تهمتها به این آستان مقدس، از ابتدای ورود خود به عرصه انتخابات تا پایان آن، ارتباطات کاری خود با آستان را به طور کل قطع کردم و به تمامی مدیران آستان تکلیف کردم که حق ندارند همزمان با اشتغال در این آستان فعالیت انتخاباتی کنند. اما درباره نیازی که به تحول در مدیریت کشور احساس می شود، اولا بحث فعالیت صرفِ شخص بنده نیست، زیرا فعالیت نیروهای دلسوز کشور برای تحول در مدیریت کشور محدود به بنده یا انتخابات نیست. اساسا برای تغییر وضع موجود در مدیریت به طرف مطلوب در کشور باید اقدام و روشنگری کرد و از همۀ فرصتها برای قدرت یافتن مردم در ادارۀ امور خودشان و اصلاح روند مدیریتی کشور استفاده کرد.

ثانیا این فعالیتها متوقف نشده بود که بخواهیم از سر بگیریم. یک جریان اجتماعی پرانگیزه، مقاوم و اهل خدمت صادقانه به مردم، در این انتخابات خودش را نشان داده و دارد راهش را برای آینده باز می‌کند. مطالبات این جریان هم چیزی جدا از مطالبات قاطبه ملت نیست؛ همه تلاش ما این خواهد بود که با ایجاد انسجام، حرف مردم و خواست مردم و حقوق اساسی مردم را طرح کنیم.

* مشخصا چه کاری می‌خواهید بکنید؟ این روزها زمزمه ایجاد دولت سایه مطرح است، قرار است چنین سازوکاری راه بیندازید؟

- درخصوص سازوکار، فارغ از نظر مردم، کارشناسان خبره و نیروهای انقلابی عمل نخواهد شد؛ یک برکت و نعمت دیگر این انتخابات، جمع شدن بخش عظیمی از نیروهای دلسوز کشور دور هم و کنارگذاشتن کدورتها بود. در ادامه هم، اهداف مشخص است.

همانطور که گفتم، مهم این است که به رغم خواست دشمن و برخی عوامل داخلی آن، نشان بدهیم که انقلاب پای کار مردم و حلال مسائل آنهاست، نه بی تفاوت نسبت به حل مشکلات کشور و ملت، و برای حل مسائل راه‌حل و برنامه دارد. ضمن اینکه فقط هم نباید به نشستن و برنامه دادن اکتفا کرد، بلکه با استفاده از ظرفیت های خودجوش خود مردم علاوه بر کارهای ایجابی، هم مطالبه‌ گری باید کرد و هم به ارایه راه حل مشکلات اقتصادی و محرومیت ها و زنده کردن امید در لایه‌های مختلف اجتماعی باید پرداخت.

* یعنی قصد دارید که افراد مؤثر جریان اصولگرا را هم افزا کنید و زیر چتر خود جمع کنید؟

- بنده چتری ندارم؛ اگر چتری هست، چتر تفکر انقلابی است و همه افراد، خارج از دسته بندیهای رایج و گروهها و احزاب سیاسی باید تلاش کنیم که با عمل درست و انقلابی زیر چتر انقلاب باقی بمانیم. اصولگرا و اصلاح طلب اگر در خط امام(ره) باشند، انقلابی اند و فرقی ندارند. بحث بر سر یک گفتمان است که مطمئنم روز به روز گسترش پیدا خواهد کرد چون تنها راه حل مشکلات اساسی کشور است.

این چالشهای سیاسی و مشکلات جاری در کشور منجر به تولید گفتمان تحول در مدیریت کشور و تحول در ساختارهای مدیریتی خواهد شد که مطابق با نیازها و اقتضائات کشور صورت خواهد گرفت. در تبیین ضرورت این تحول و چگونگی آن اندیشمندان و متفکرین باید جلودار باشند و تمام نیروهای دلسوز کشور باید به همفکری و روشنگری بپردازند.

* رابطه‌تان با افرادی همچون آقایان قالیباف و جلیلی که در انتخابات به نفع شما کار کردند، همچنان برقرار است و آیا در خصوص آینده با این افراد هم صحبت کرده‌اید؟

- برادرانی که گفتید در انتخابات حقیقتا مجاهدت و تلاش و اقدامی وظیفه‌شناسانه و زمان شناسانه کردند؛ بنده ممنون آنها و دیگر عزیزانی هستم که بی‌دریغ و با نیت الهی، در سراسر کشور کار شبانه‌روزی و بی‌منت کردند. البته همینجا هم بگویم که برخلاف برخی ادعاهای رسانه ها، من نه قبل از ثبت نامها و نه بعد از آن تا روز انتخابات از احدی از نامزدهای بالقوه و بالفعل انتخاباتی نخواستم که ثبت نام کنند یا کناره گیری کنند و این اقدام را برای خود نوعی تکبر سیاسی می دانم.

در هر صورت، حتما در ادامه این مسیر، کشور نیازمند اجماع و همدلی همه نیروهای انقلابی از جمله بزرگوارانی که نام بردید، هست. باید در اولین فرصت، همه نیروهای انقلاب فراتر از دسته بندیهای رایج سیاسی، دور هم جمع شوند و برای حرکتهای بعدی، همفکری و همکاریها را به نفع مردم و خصوصا محرومان تقویت نمایند.

انقلاب از دور هم جمع شدن و هم‌افزایی نیروهای مردمی و وفادار، خیر و برکت دیده و از اختلاف و شکاف، آسیب. اینها تجربیات زنده و موجود است؛ نباید دوباره از همان نقاط، آسیب ببینیم. لذا نیروهای انقلابی باید برای حفظ و ارتقای انسجامشان تلاش کنند؛ البته امثال بنده و عزیزانی هم که نام بردید و سایرین، وظیفه بیشتر و سنگین‌تری داریم که باید با همدلی حول منافع مردم و اصول مکتبی و انقلابی، به وظایف مان عمل کنیم.

* روشن بفرمایید برنامه‌تان برای 23 میلیونی که به شما رأی ندادند، چیست؟

- امروز دیگر انتخابات تمام شده و اصرار بر تقسیم کردن مردم، کار درستی نیست؛ ما نباید کار ناپسند برخی را تکرار کنیم. دیگران را متهم به دیوارکشی کردند اما خودشان، بین مردم دیوار کشیدند و بعد از انتخابات این کار را ادامه دادند. اینگونه تقسیم‌بندی‌ها، هم غیرواقعی است هم خلاف منافع ملی و امنیت ملی. مردم طبق قاعده ای که نظام ایجاد کرده و با دلسوزی و احساس مسئولیت رأیشان را دادند و امروز همه 80 میلیون ایرانی، پیکر واحد و ید واحدیم و باید برای پیشرفت کشورمان و دفاع منافع ملی در برابر دشمنان ملت از همیشه بیشتر تلاش کنیم.

امام راحل و نظام اسلامی، قاعده جمهوریت و مراجعه به رای مردم را بنیان گذاشتند. من عمیقا به رعایت قواعد جمهوریت نظام اسلامی ملتزم و پایبندم. اگر عده‌ای از مردم با ما موافق نبودند و سلایق و علائق دیگری داشتند، هیچ اشکالی ندارد؛ راه‌حل، احترام و همدلی است؛ باید به علائق و سلایق همدیگر در چارچوب قانون احترام بگذاریم و برای اهداف و منافع مشترک، همدلی کنیم.

همه پیشرفت کشورشان و آینده بهتر و عزتمند برای فرزندانشان را می‌خواهند؛ هیچکس به وابسته‌شدن کشورش و بازگشت به شرایط ذلت‌بار و وابسته قبل از انقلاب راضی نیست؛ افزایش ایمان و معنویت در جامعه و تربیت نسل مؤمن، صالح و اخلاق‌مدار مطلوب خانواده‌های ایرانی است؛ اینها و دهها مورد دیگر ارزشهای مشترک اجتماعی هستند، فارغ از اینکه ارزشهای سیاسی افراد چه باشد، برای تحقق اینها همه باید با هم همکاری کنیم. همه 80 میلیون ایرانی، برای پیشرفت کشورشان باید مطالبه‌گر باشند و در عین حال فعالانه تلاش کنند.

ما هم وظیفه داریم که سرمایه اجتماعی تولیدشده در انتخابات اخیر و اعتماد مردم را جدی بگیریم و به سهم خود در تحقق اهداف و اصلاح روشها، مسئولانه وارد میدان شویم. ولی وظیفۀ مهم روشنگری و ارائۀ تفصیلی راه حل مشکلات کشور است. باید سوءتفاهمها را برطرف کرد و به زبانهای مختلف سطوح مختلف اجتماعی را نسبت به مسیر تحول و پیشرفت کشور توجیه کرد.

* سلیقه های مختلف و حتی و جریان مقابل، در کاری که می خواهید بکنید، نقش دارند؟ تحملشان می کنید؟

- موضوع ما، سلیقه افراد و اختلاف ذائقه ها نیست، مسیر حرکت مهم است. در جریان مقابل هم افراد دلسوز، مومن و انقلابی کم نیستند که من به آنها علاقه مندم. سابقه مدیریتی من هم تکیه به این روش را نشان می دهد. اصولا برای حل مشکلات و بحران های نگران کننده ای که کارشناسان و صاحب‌نظران برای دوره پیش رو پیش‌بینی کرده‌اند، هیچ جریانی نمی تواند به تنهایی اقدام کند، بلکه نیاز به همدلی و همزبانی و یک عزم و اراده ملی و پشتوانه عمیق و مردمی داریم.

خارج از دسته بندی سیاسی که من خود را خارج از این حلقه های تنگ و انحصاری تعریف می کنم، کارشناسان دلسوز فراوانی هستند که واقعا نمی شود آنها را در یک جریان سیاسی تعریف کرد. این عزیزان، نخبگان این کشورند و در رشته ها و تخصص های مختلف برای آینده ی این کشور حرف دارند، کسانی هستند که آزمون پس داده اند، دلشان برای ایران می تپد، دلشان برای انقلاب می تپد خود را نسبت به مردم و کشور موظف می دانند، اما لزوماً برای مردم شناخته شده هم نیستند. ما در آغاز راهی جدید هستیم که رویش های انقلاب، جوانان و نخبگان کشور پرچمداران آن هستند و فارغ از مباحث و رقابت گذشته انتخاباتی و نگرانیهای موجود نسبت به برخی بحرانهای پیش رو، این حرکت مردمی و امیدآفرین تداوم خواهد یافت.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: