باید منتظر ماند و دید که در لفافه این افشاگری تازه، کدام اهداف پنهان دنبال می شود؛ اگرچه آنگونه که انتظار می رود از این نمد نیز کلاهی برای احمد منتظری و خاندانش درنخواهد آمد، چراکه با توجه اظهارنظر صریح بنیانگذار انقلاب پیرامون شیخ ساده لوح، آبرویی برای ایشان باقی نمانده که بتوان با چنین تلاش های مذبوحانه ای، اعاده حیثیت کرد
"خیبرآنلاین" - اواخر مرداد 1395 و تنها 8 ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، احمد منتظری – فرزند حسینعلی منتظری – فایل صوتی از جلسه دیدار پدرش با اعضای هیأت 4 نفره قضایی شامل حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی، مصطفی پورمحمدی و سید ابراهیم رئیسی پیرامون اعدام منافقین در سال 1367 منتشر نمود. ناگفته پیدا بود که با توجه به گمانهزنیها، هدف از انتشار این صوت، پرتاب یک تیر به 2 نشان بود. نشان نخست، زیر سوال بودن کلیت نظام و نمایش چهرهای ددمنش از جمهوری اسلامی نزد افکار عمومی؛ و دومین نشان، ترور شخصیت و انگزنی به یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 96 -که اتفاقاً یکی از اعضای هیأت 4 نفره نیز به شمار می رفت- بود که به شکلی کاملاً تصادفی(!) در نطق انتخاباتی کاندیدای پیروز آن انتخابات علیه رقیبش، اینگونه بهرهبرداری گردید: «
اردیبهشت 96 هم یکبار دیگر مردم ایران اعلام میکنند آنهایی که در طول 38 سال، فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند.»! [18 اردیبهشت 1396]
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی
"خیبرآنلاین"، حال با گذشت بیش از 2 سال از آن افشاگری، این بار احمد منتظری در برنامه «خشت خام» (به تهیه کنندگی حسین دهباشی، مشاور رسانه ای سابق حسن روحانی) از کشف بزرگ خود درخصوص فاجعه حج خونین 1366 رونمایی کرده و ادعا نموده است که انتقال مواد منفجره به عربستان در سال 65 توسط «گروهی از سپاه پاسداران که تحت نظر آقای هاشمی رفسنجانی فعالیت میکردند» صورت گرفت ولی وقتی لو رفت و دیدند اتفاق بدی افتاد، آن را به گردن باند سید مهدی هاشمی (برادر داماد حسینعلی منتظری و از اعضای ساواک شاهنشاهی) انداختند.
پس از رسانه ای شدن این ادعا که با استقبال گسترده رسانه های ضدانقلاب و معاند فارسی زبان و اپوزیسیون خارج نشین نیز همراه شد، فرزند غريق استخر یعنی «محسن هاشمی» (رئیس دوره پنجم شورای شهر تهران) با انتشار نامه ای، اینگونه در مقام پاسخگویی برآمد: «ادعای مطرح شده بر مبنای شنیده شما از فردی که ابوی گرامی اظهار نمودهاند، نمیتواند پایهای محکم برای چنین تهمتهایی باشد مخصوصا اینکه این اقدام خودسرانه کاملا برخلاف مشی اصولی آیتالله هاشمی رفسنجانی در تعامل با جهان و تنشزدائی به ویژه در جهان اسلام بوده است. شایان ذکر است، جناب شمخانی که توسط جنابعالی به عنوان مطلع ذکر شده است، ضمن تکذیب موضوع اظهار بیاطلاعی نمودهاند و فرمودهاند که در آن مقطع به شدت سرگرم مسائل جنگ در جبهه بوده و فرصت پرداختن به چنین مواردی را نداشتهاند. حال سؤال این است که با کدام گواه و شاهد و سند، در شرایط چنین حساسی میتوان اتهامی چنین سنگین را متوجه کشور و مدیر مرحوم آن نمود؟!»
محسن هاشمی اما در ادامه این نامه با اعلام همبستگی و دوستی با خانواده شيخ ساده لوح، از موضع ضعف ورود کرده و می نویسد: «قطعا بهتر از بنده از عمق علاقه و ارادات آیت الله هاشمی رفسنجانی به آیتالله منتظری آگاه هستید و اینکه در فروردین 1368 با درخواست مؤکد و حتی توأم با اشک از حضرت امام(ره)، ایشان را از انتشار نامه تند خود به آیتالله منتظری منصرف نمودهاند. اکنون این علاقه و ارادت همچنان در خانواده هاشمی رفسنجانی نسبت به آیتالله منتظری و خانواده ایشان پابرجاست و خالصانه از شما درخواست مینماییم که مراقبت کنیم بزرگانی چون آیتالله منتظری و آیتالله هاشمی رفسنجانی و... البته انقلاب و ایران تضعیف و متهم نشوند.»
اظهار ارادت محسن هاشمی به خانواده منتظری، پس از اتهام زنی آشکار احمد منتظری در قبال پدرش، درحالی ابراز می گردد که حضرت امام خمینی(ره)، صراحتاً، حسینعلی منتظری را اینگونه مخاطب خویش قرار دادند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. مطالبی که گفتید دیکته شده منافقین بود. منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رسیدند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید. شما مشغول به نوشتن چیزهایی هستید که آخرتتان را خرابتر میکند. از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید، خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. واللّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید...» [6 فروردین 1368]
با این وجود، باید منتظر ماند و دید که در لفافه این افشاگری تازه، کدام اهداف پنهان دنبال می شود؛ اگرچه آنگونه که انتظار می رود از این نمد نیز کلاهی برای احمد منتظری و خاندانش درنخواهد آمد، چراکه با توجه اظهارنظر صریح بنیانگذار انقلاب پیرامون شیخ ساده لوح، آبرویی برای ایشان باقی نمانده که بتوان با چنین تلاش هايی، اعاده حیثیت کرد.