در اینکه ذات شکلگیری کمپین هنرمندان در اعتراض به تحریم دارو، حرکت روبه جلویی است ولی افسوس این دیر جنبیدن همچنان بر جامعه هنری و سینمایی باقی خواهد ماند. بهخصوص وقتی به غروب یکی از روزهای پاییزی سال 91، همان زمانی که آقای تحریم یا همان باراک اوباما دارو را تحریم کرد و روبهروی داروخانه 13 آبان پدری برای نداشتن انسولین برای دخترش اشک میریخت، هنرمندی نبود حداقل جهت التیام خاطر بیماران کمپین تشکیل دهد.
"خیبرآنلاین" - «پدر من اندوخته مالی چندانی نداشت که پشتمان به آن گرم باشد ولی با این حال سعی میکردیم هزینهها را فراهم کنیم تا اینکه در ۶ ماه آخر بیماریاش با تحریمها و مشکل کمبود دارو مواجه شدیم. نمیدانم همیشه به ما میگفتند یا میشنیدیم که تحریمها شامل دارو و تجهیزات پزشکی نمیشود ولی وقتی به داروخانهها مراجعه میکردم میگفتند به خاطر تحریم، دارو نیست. من هیچوقت نفهمیدم چه کسی راست میگوید. به هرحال آن 6ماه آخر مشکل اصلی ما هزینهها نبود بلکه کمبود دارو بود. دارویی که ۶میلیون تومان میخریدیم و بعد شد هشتونیم میلیون و ناگهان قیمتش به ۱۲ میلیون تومان رسید. بعد دیگر این امکان هم از بین رفت. به واسطه یکی از دوستان کسی را در ترکیه پیدا کردیم که میتوانست این دارو را تهیه کند و بفرستد. اما دارو در این پروسه در گمرک گیر افتاد. در نتیجه پدرم ۲۵ روز بدون دارو ماند. ما هم دیگر هیچ دسترسیای به هیچ کجا نداشتیم. من همه دوستان را بسیج کرده بودم تا بتوانیم لااقل چهار قرصش را پیدا کنیم اما نمیشد. بعد هم که دارو رسید و پدرم دوباره شروع کرد به استفاده آنها دیگر فایدهای نداشت. آنجا بود که من معنای اینکه میگویند فلان دارو برای بیمار حیاتی است را فهمیدم.» اینها صحبتهای مانا استادمحمد، دختر محمود استادمحمد است، هنرمندی که در تئاتر ایران شناخته شده است و همه او را با نمایشنامههای ماندگاری همچون «آسید کاظم»، «شب بیستویکم»، «سپنج رنج و شکنج»، «دیوان تئاترال» میشناسند. مرحوم استادمحمد در سال 92 فوت کرد آن هم به خاطر تحریم دارو، تحریمی که طی 25 روز او را از پا درآورد و کسی صدایش درنیامد و هیچ کمپینی تشکیل نشد و به قول دخترش زمانی دارو رسید که دیگر هیچ فایدهای نداشت. اما هنرمندانی نبودند که با هم یکصدا شوند در برابر آمریکایی که دارو را هم تحریم کرده است.
آمریکایی که 39 سال است در مقاطع مختلف، شدیدترین تحریمها را به مردم ایران تحمیل کرده است. دقیقا از همان ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی، تحریمهایی که شامل همه چیز بوده از تجهیزات هوایی تا تجارت و خیلی چیزهای دیگر تا برسیم به غذا و دارو که این آخری مهمتر هم میشود چون با جان همه سروکار دارد.
در این 39 سال ایالات متحده آمریکا 6 رئیسجمهور را به خود دیده است؛ روسای جمهوری که همواره ایران یکی از محورهای اصلی کمپینهای تبلیغاتیشان بوده و پس از پیروزی نیز هرکدامشان فارغ از وابستگی حزبی تلاش کردهاند در افزایش فشار و تحریمها علیه ایران از دیگری سبقت بگیرند. اما در میان این 6 رئیسجمهور، باراک اوباما در ایجاد، تمدید و بهروزرسانی تحریمها از دیگر روسای جمهوری آمریکا جلوتر است و در دو دوره ریاست جمهوری وی بیشتر تحریمها علیه ایران اعمال شد. در همان دورهای که امثال مرحوم استادمحمد، هنرمند تئاتر به دلیل کمبود دارو جان خودشان را از دست دادند و هیچ صدا و کمپینی هم شکل نگرفت.
در اینکه ذات شکلگیری کمپین هنرمندان در اعتراض به تحریم دارو، حرکت روبه جلویی است ولی افسوس این دیر جنبیدن همچنان بر جامعه هنری و سینمایی باقی خواهد ماند. بهخصوص وقتی به غروب یکی از روزهای پاییزی سال 91 فکر میکنیم، همان زمانی که آقای تحریم یا همان رئیسجمهور آمریکا باراک اوباما دارو را تحریم کرد و روبهروی داروخانه 13 آبان پدری برای نداشتن انسولین برای دخترش اشک میریخت، هنرمندی نبود حداقل جهت التیام خاطر بیماران، برای تحریمهایی که دولت اوباما علیه ملت ایران به وجود آورده بود، کمپین تشکیل دهد.
کمپین #همصدایی_در برابر_تحریم
از 15 آبان ماه امسال هنرمندان با انتشار ویدئویی در فضای مجازی، درباره کودکان سرطانی، تحریمهای مالی و بانکی ایران را برابر با تحریم دارویی ایران خواندند، چون با تحریم بانکی، اساسا امکان خرید دارو برای ایران وجود ندارد؛ اقدامی گسترده که طیفهای مختلفی از هنرمندان با گرایشهای متفاوت در آن مشارکت کردند تا این پیام با همصدایی به جهانیان برسد و یک واکنش جهانی را در پی داشته باشد. در کنار این نامه و ویدئویی که در صفحه اینستاگرام هنرمندان وجود دارد، برای رای دادن هم صفحهای طراحی شده است که به دو زبان انگلیسی و فارسی بهانه چنین رای دادن و کمپینی را توضیح داده و در آن نوشته شده: «دولتها به زبان سیاست با هم سخن میگویند؛ ملتها اما با زبان صداقت. زبانی از جنس فرهنگ، صلح و دوستی.
به همین خاطر تاریخ فرهنگ و هنرِ جهان، صادقترین راویِ رنجها و شادیهای ملتهاست. ما اهالی فرهنگ و کنشگران مدنی ایران برآنیم با کلامی ورای زبان ناکارآمدِ سیاست با شما مردم جهان سخن بگوییم. بار دیگر تحریمهای دولت آمریکا علیه ایران آغاز شد؛ اما خاماندیشانه است بپنداریم که نتیجه اعمال این تحریمها دستیابی به حقوق شهروندی و حقوق بشر، بهرهمندی از مواهب آزادی و بهبود شرایط زندگی برای ملت ایران است. ملت ایران، تنها تاوان این تحریمها را خواهد داد. سیاستگذاران دیر یا زود میروند، اما فجایع حاصل از عملکرد غلط آنها جهانی را میسازد که ما و شما و فرزندانمان در طول تاریخِ پیشِ رو، دست به گریبانِ کابوسِ آن خواهیم بود. همصدایی ما و شما در هر گوشه از جهان و توجهدادن به نتایج فاجعهبارِ شرایط تحمیلشده بر ملت ایران، میتواند سیاستگذاران و سیاستهای غیرانسانیشان را متوقف کند. با ما همصدا شوید. #همصدایی_در برابر_تحریم.»
حالا که هنرمندان وارد میدان شدند، گاهی دیده میشود که واکنشهای تندی علیه همین اقدام آنها شکل گرفته است تا آنها را از ادامه مواجهه با تحریمهای آمریکایی منصرف کنند. واکنشهایی که گاه منجر به این شده که هنرمندان پست صفحات مجازی خود را حذف کنند. بخشی از این بازخوردها و واکنشها به سابقه ذهنی مخاطبان فضای مجازی از حضور و فعالیتهای بیبرنامه و اظهارنظرهای گاهوبیگاه هنرمندان در فضای مجازی باز میگردد. اما در بین واکنشهایی که در صفحات مجازی دیده میشود، هم هستند مخاطبانی که با استقبال از این حرکت و کمپین، به نقل واقعیتهای حاصل از تحریمها پرداختهاند تا شاید این نظرات بتواند فضای واقعی را برای هنرمندان ترسیم کنند. مثلا کاربری در یکی از کامنتهای صفحه اینستاگرام رضا کیانیان نوشته است: «امیدوارم دوستانی که میگویند دارو تحریم نیست، گذرشون به بیمارستان بیفته، اون موقع تحریم را تا ته وجود حس خواهند کرد. از وقتی ترامپ دو تا مهلت سه ماهه اعلام کرد، کل تراکنشهای بانکی برای واردات دارو و تمام وسایل پزشکی و پیراپزشکی مثل بقیه کالاها به مشکل خورد. الان هم بدتر شده.»