"خیبرآنلاین" - قرن بیست و یکم را میتوان قرن استیلای هنر بر تمامی شئون اجتماعی دانست چراکه شاید پیش از این قرن، انتقال تجربیات و مفاهیم به شکلی مستقیم، بیواسطه و گُلدرشت به سایرین منتقل میشد اما با ظهور و بروز اقسام و انواع هنرها بالاخص هنر هفتم یا سینما، انتقال مفاهیم با واسطه هنرمندی و در زرورقهایی همچون مدیا و تصویر، باورپذیری را بیشتر و اثرگذاری را دوچندان کرده است.
در این بین ظرفیت هنر هفتم یا سینما، به قدری شگرف و عظیم است که با وجود آنکه تکنولوژی جوانی محسوب شده و عمر زیادی از ابداعش نمیگذرد، اما آنچنان در زندگی روزمره آدمیان ریشه دوانیده و به جزئی لاینفک از حیات بشر تبدیل شده است که آدمی را نمیتوان لحظهای بدون آن تصور نمود!
ناگفته پیداست که گرایش روزمره مردم به هنر هفتم، موجبات صنعتی شدن عرصه سینما را فراهم نموده است و همین صنعتی شدن و ورود و خروج سرمایه به این حوزه، مخاطراتی از جمله توجه صرف به سوددهی با بهرهگیری از مفاهیم غیراخلاقی را موجب شده و بیتوجهی به فیلمسازی با رویکردهای والا و اخلاقی را باعث گردیده است اما با این حال نمیتوان در مواجهه با این پدیده نوظهور، موضعی منفعل را اتخاذ نمود و باید از ظرفیتهای بالقوه آن حداکثر بهرهبرداری و استفاده را داشت.
همان گونه کهاشاره شد میتوان با بهرهگیری از این ظرفیت سینما، مفاهیم والایی را به نسلهای آتی منتقل نمود. در این میان یکی از ظرفیتهای مغفول مانده در این عرصه، توجه به موضوع «خانواده» در تولیدات آثار هنری و فرهنگی است. این درحالیست که در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، خانواده به عنوان رکن اساسی و بنیادین جامعه معرفی شده و درباره آن چنین عنوان گردیده است: «خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینهساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است.» در عین حال اصل دهم قانون اساسی نیز درباره خانواده تصریح داشته است: «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.»
با این همه، اگرچه آثار معدودی درباره اهمیت نهاد خانواده در کشورمان تهیه و تولید شده است اما جای تاسف و افسوس است که آن گونه که باید و شاید، حق مطلب در این خصوص ادا نگردیده و در توجه به این امر مهم و حیاتی، غفلت شده است! به علاوه طی سالیان اخیر نه تنها درباره اهمیت کانون خانواده هیچ اثر هنری قابل توجهی تولید نشده است بلکه در یک حرکت خزنده، هماهنگ و علیالظاهر از پیش برنامهریزی شده، ملاحظه میشود که آثاری در ضدیت کامل با تشکیل خانواده تولید شده که عملاً نهاد خانواده را به عنوان مانع و سد راه موفقیتهای فردی و شخصی عنوان میکند و جامعه را به سمت و سوی زندگی مجردی و خانوادهگریزی، تشویق و ترغیب مینماید!
هجمه همهجانبه جریانات فرهنگی خاص علیه نهاد خانواده درحالی است که طی سالیان اخیر بسیاری از کشورها – حتی کشورهای لیبرال و امپریالیست – آثار قابل توجهی در اهمیت و ضرورت تشکیل خانواده تولید نمودهاند و برخلاف سیاستهای خانوادهستیزانهشان در دهههای گذشته، اینک به اشتباه خویش پی برده و سعی دارند تا با تولیدات پرتعداد و درخشان در حوزه خانواده، به نوعی جبران مافات کرده باشند؛ چراکه تربیت ناصحیح اخلاقی نسل کنونی در کشورهای غربی - که منبعث از بیتوجهی محض به کانون خانواده بوده – ایشان را تغییر خط مشی در سیاستهای فرهنگی مجاب نموده است.
در همین رابطه، اخیراً بسیار دیده میشود که غولهای بزرگ فیلمسازی دنیا در غرب و حتی کشورهای شرق آسیا، با گنجاندن هنجارهای اصیل اخلاقی در آثار خانوادگی همچون «تحمل سختیها و مشکلات»، «مسئولیتپذیری»، «روحیه تعاون و همکاری»، «صداقت و راستگویی»، «تلاش و پشتکار»، «اتحاد و همبستگی»، «امیدواری به آینده» و...؛ سعی دارند تا نسل جدیدشان را با این مفاهیم آشنا نموده و به شکلی غیرمستقیم اما پایدار و همیشگی، این مفاهیم را در روحیات ایشان نهادینه کنند.
در پایان میتوان با تأسی از این فرمایش امام راحل عظیمالشان که فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم؛ ما با مرکز فحشا مخالفیم.» ضمن تولید آثاری با محوریت خانه و خانواده، مفاهیم اصیل ایرانی- اسلامی را در لفافه فیلمنامهها و سناریوهایی جذاب و پرطرفدار گنجانید و از این طریق هم به استحکام نهاد خانواده کمک نمود و هم نسلی پیشرو، متدین و مودب، تربیت کرد.
*نصیر پورعلی
پژوهشگر و فعال فرهنگی