اگر دستهای پشت پردهای که متاسفانه اکثرا امنیتی هستند و برای طراحیهای خود، هزار توجیه امنیتمحورانه لیست میکنند، حقیقتا دلسوز امنیت و ثبات سیاسی و اجتماعی ایران عزیز هستند، دست از این بازیهای ناصواب و نادرست بردارند و بگذارند با افزایش مشارکت عمومی در فرایند صفر تا 100 انتخابات، میزان و عمق ثبات و امنیت کشور با ارتقای امید در میان تودهها، رشد پیدا کند
"خیبرآنلاین" - انتخابات مجلس یازدهم در پیش است و طبق روال چندین سال گذشته، با نزدیک شدن به این موسم، بحث و جدل ها پیرامون فرایند حضور در انتخابات، ائتلاف های یک شبه، ثبت نام کاندیداها، لیست های انتخاباتی و... داغ می شود.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی "خیبرآنلاین"، یکی از گرفتاری های انتخابات های حداقل 10 ساله ی اخیر، تلاش دست های پشت پرده ی عالم سیاست برای برجسته سازی 2 جناح کاسب در فضای انتخابات و به نوعی دوقطبی کردن آن شده است به گونه ای که فضای سیاسی نخبگان و توده ی جامعه را معطل تصمیم گیری تعدادی آدم سیاسی کار در 2 جناح به اصطلاح رقیب "اصولگرا" و "اصلاح طلب" می نمایند و گویی سایر مردم و خواص فاقد بلوغ و شعور سیاسی هستند و فقط همین تعداد اندک باید برای آنها تعیین سرنوشت کنند! این نمونه ی کاملا غلط و برخلاف آرمان های انقلاب اسلامی در 2 انتخابات مجلس دهم در سال 1394 و ریاست جمهوری دوازدهم در سال 1396 به اوج رسید، به شکلی که در اولی، رقابت اصلی میان 2 لیست شکل گرفت و در دومی، در حقیقت فقط 2 نفر متعلق به 2 جناح مذکور در فضای انتخابات مشغول زورآمایی شدند.
این اتفاقات باعث هدررفتن سرمایه های انسانی کشور می شوند؛ سرمایه هایی که به واسطه ی روحیه ی استقلال طلبی و عدم پذیرش شرط و شروط لیدرهای جناحین و نیز، عدم مقبولیت و مشروعیت جناح ها نزد آنان، عملا از گردونه ی رقابت خارج می شوند و طبیعتا پس از مدتی، دچار ناامید و دلسردی از مشارکت در تعیین سرنوشت شده و میدان برای نااهلانی که با کاسبان سیاست ارتباط دارند، باز خواهد شد و نتیجه، همین شرایطی می شود که هم اکنون در برخی قوا حاکم است.
جالب اینجاست که ستون خیمه ی این نظام که ولایت فقیه است، بارها و بارها نسبت به دوقطبی کردن کشور تذکر و هشدار داده اما آنانی که در نهایت مشغول مهندسی فضای انتخابات هستند، بی توجه به این انذارها، آنچه که در اتاق های دربسته میان سران 2 قبیله تقسیم سهم می کنند، را به اجرا می گذارند.
سوال اساسی از طراحان این مدل ها این است: آیا در تهران و شهرستان ها، فقط همین چند نفری که با گیس و گیس کشی موفق به حضور در لیست های انتخاباتی می شوند، لیاقت حضور در نهادهای تصمیم گیری را دارند و سایر جوانان انقلابی و دلسوز و متخصص که به فرایندهای کاسب مدارانه ی فوق تن نمی دهند، باید از مدار خدمت خارج شوند؟
این موضوع با کدامیک از آرمان های انقلاب و قوانین جمهوری اسلامی مطابقت دارد؟ کدام دستورالعمل تصریح داشته که فقط این 2 جناح به واسطه ی خیمه زدن بر ثروت های کشور و قدرت حاکم بر جامعه اجازه ی فعالیت پررنگ در انتخابات را دارند و سایر افراد تنها برای خالی نبودن عرصه و در نقش سیاهی لشکر اجازه ی حضور خواهند داشت؟
سران طیف های به اصطلاح اصولگرا و اصلاح طلب به جای تکرار خودخواهانه ی اعمال تصمیم برای مردم، باید پاسخ دهند طی 41 سال گذشته دقیقا چه گلی بر سر آنها زده اند که همچنان بر ادامه ی این روند غلط اصرار می ورزند؟ مگر مشاهده نمی کنند که شعار اصلی قشرهای مختلف جامعه عبور از اصولگرا و اصلاح طلب است و مردم از هر دو خسته و ناامید شده اند!
این نوشتار، به مذاق برخی خودی ها نیز شاید خوش نیاید، اما قرار ما از ابتدا این بوده و خواهد بود که حرف رک و صریح انقلابی را بدون لکنت و با زبان فصیح و بلند فریاد بزنیم؛ حرفی که تلاش می شود نشات گرفته از منویات امامین انقلاب اسلامی باشد.
شاید بگویند اگر مردم از این 2 جناح و 2 لیست و 2 طیف خسته شده اند، به آنها رای ندهند و روش دیگری را جایگزین کنند! پاسخ کاملا واضح است؛ مگر افراد و طیف های دیگر به مانند این 2 دکان کاسب سیاسی، اجازه ی عرض اندام دارند؟ مگر از لحاظ ثروت و قدرت و تریبون های در اختیار، اصلا می توانند با آنها رقابت کنند؟
کدام رسانه ی ملی و خبرگزاری و روزنامه و کانال تلگرامی پرخرج و سایت خبری و... اخبار افراد خارج از 2 جناح پوسیده ی معروف الحال را پوشش می دهد؟ یا باید این طرفی باشی یا آن طرفی، تا رسانه های وابسته به سرعت و با بزرگنمایی، عکس و اسم و شعار و حرفت را برای جامعه ترویج دهند. آیا این عدالت است؟
تکلیف میلیون ها ایرانی سرخورده و ناامید از 2 جناح فرسوده ی سیاسی کشور چیست؟ نکند آنها باید به امثال هاشمی طبا و میرسلیم رای بدهند چون چاره ی دیگری ندارند!
نکته ی قابل ذکر و یادآوری این است که میلیون ها ایرانی مذکور که سالهاست با انتخابات قهر کرده اند، هنوز از انقلاب و نظام ناامید نشده اند اما از فرایند انتخاب افرادی که به زور قرار است نماینده ی آنها شوند، کاملا مایوس هستند. چرا برای این تعداد کثیر از هموطنان و تلاش برای افزایش امید آنها جهت مشارکت در حق تعیین سرنوشتشان آستینی بالا زده نمی شود؟
اگر موسفیدهای راست و چپ که به اقتضای زمان، عنوان خود را به اصولگرا و اصلاح طلب تغییر داده اند و احتمالا در آینده ای نزدیک، بازهم تابلوی دکان خود را تعویض خواهند نمود، دلشان برای کشور و انقلاب و مردم می سوزد، یک بار برای همیشه پای خود را تنها به اندازه ی گلیم خود باز کنند و بگذارند دیگران نیز، هرکس به اندازه ی گلیمش حق درازکردن پا داشته باشد.
اگر جوانانی که در آستانه ی زیربلیط رفتن 2 جناح معلوم الحال هستند، همچنان در خود آزادگی و استقلال می بینند، همینجا ادامه ی این فرایند اشتباه را متوقف کرده و به آغوش جامعه و مردم بازگردند و برای پیشرفت واقعی کشور، در پی ایجاد فرصت برابر برای سایر همنوعانی باشند که به هر دلیل نمی خواهند زیر کد دکه های سیاسی قرار گیرند.
و اگر دست های پشت پرده ای که متاسفانه اکثرا امنیتی هستند و برای طراحی های خود، هزار توجیه امنیت محورانه لیست می کنند، حقیقتا دلسوز امنیت و ثبات سیاسی و اجتماعی ایران عزیز هستند، دست از این بازی های ناصواب و نادرست بردارند و بگذارند با افزایش مشارکت عمومی در فرایند صفر تا 100 انتخابات، میزان و عمق ثبات و امنیت کشور با ارتقای امید در میان توده ها، رشد پیدا کند.
راه صواب و صحیح، شکستن حصار دوقطبی، بهم زدن بازی چندین ساله ی جناحین کاسب کشور، ایجاد عدالت انتخاباتی برای همه ی شایستگان و ایرانیان متعهد و دلسوز و مشارکت دادن هرچه بیشتر جوانان با سلیقه های مختلف درون نظام برای تعیین سرنوشت است.
درباره ی انتخابات مجلس و عملکرد جوانان انقلابی در صورت تکرار این روش ناپسند، به زودی نکات دیگری منتشر خواهد شد.