اشرار را باید با اشد مجازات به سزای عملشان رساند و در این هیچ تردیدی وجود ندارد؛ اما با افراد اصلی که با بیتدبیری محض و طی اقدامی مشکوک، چنین فضایی را به وجود آوردند، چه باید کرد؟ تماشا؟!
"خیبرآنلاین" - جمعه 24 آبان را باید به عنوان "روز نفوذ" در تقویم ایرانیان به ثبت رساند؛ روزی که خروجی نهایی 6.5 ساله ی لیبرال های غربگرا در ساعت صفر آن روز در سال 1398 شوک بزرگی را به کشور تحمیل نمود و فضای مناسبی را برای ایجاد اغتشاش سازمان یافته توسط اشرار اجاره ای فراهم کرد.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی "خیبرآنلاین"، تا 2 روز قبل از این تاریخ، سخنگوی دولت بنفش و وزیر نفت آن صراحتا هرگونه گران شدن و سهمیه بندی بنزین را تکذیب می کردند و این موضوع را شایعه ی منتقدان دولت دانسته و اعلام می نمودند قرار است طی هفته های بعدی در این باره جمعبندی صورت گیرد!
کمتر از 7% مردم که همچنان به این جماعت اعتماد داشتند، با همین خیال راحت سر بر بالین نهادند، اما صبح، گویی که قصه ی اصحاب کهف تکرار شده باشد، با رخداد عجیب و غیرمنتظره ای مواجه شدند: سهمیه بندی 60 لیتری بنزین در ماه با افزایش 50 درصدی! و افزایش 300 درصدی نرخ آزاد؛ آن هم بدون هیچ توضیح و تفسیری!
ساعات نخست، ساعات شوک و تعجب ملت از این همه بی تدبیری و رفتاردیکتاتورمآبانه بود؛ اما با آب شدن یخ اولیه، آرام آرام موج اعتراض به این رفتار خودسرانه آغاز شد و عموم مردم ایران با هر نوع سلیقه و گرایش و دیدگاهی، با وحدت کامل علیه آن معترض شدند. ملت 41 سال قبل خون و جوان داده بودند تا بساط دیکتاتوری در این مملکت جمع شود و همه چیز با رای و انتخاب اکثریت جامعه حاکم باشد و حالا سختشان بود که بعد از این همه سال تحریم و تهدید و هزینه، باز هم دیکتاتورگونه و بی آنکه کمترین اطلاع رسانی صورت گرفته باشد، برای معیشت آنها تصمیم مستقیم گرفته شود.
اعتراض های اولیه کاملا مردمی و آرام بود و خواست مردم، صرفا بازگشت دولت از اقدام مشکوکی بود که با بدترین شکل ممکن اجرایی کرده بود؛ اما نفوذی ها که با انواع شگردهای امنیت روانی آشنایی کامل داشتند، کار خود را به خوبی بلد بودند؛ آنها می خواستند با یک تیر چند نشان بزنند!
راه برای اغتشاشگران حرفه ای و دوره دیده باز شده بود، مردم وسط خیابان بودند، تقریبا همه ی کشور اعم از مراجع تقلید، نمایندگان مجلس، خواص و نخبگان، همراه با مردم، از وضعیت به وجود آمده ناراضی بودند و بیانیه ها و یادداشت ها و نطق ها یک به یک منتشر می شد، و دیگر همه چیز برای ضربه ی نهایی فراهم بود. اشرار به صف مردم وارد شدند و به خیابان ریختند و شد آن چه که این روزها مشاهده می شود...
بخش قابل توجهی از آن چه که قرار بود در قبال گران کردن بنزین به جیب دولت برود و بخشی از آن هم مجددا به مردم بازگردانده شود، حالا باید صرف ترمیم خرابی ها و غارت ها شود و از همه بدتر، افتادن سایه ی امنیتی بر سر مطالبات اصلی مردم بود که در لابلای شرارت ها گم شده بودند!
حالا، هم کشور به هم ریخته است، هم تخریب صورت گرفته، هم وجه ی بین المللی ایران آسیب دیده، هم اعتماد درونی دچار خدشه شده، هم از جایگاه رهبری با اقدامی جوانمردانه توسط ایشان برای حفط آبروی دولت و دیگر قوا هزینه شده، هم 2 نفر اصلی بانی این بساط با چیره دستی آن را به کل نظام تعمیم دادند و اصطلاحا "قسر" در رفتند، هم بنزین در همان شرایط جدید تثبیت شد، و هم حالا مردم برای تجدیدبیعت با انقلاب و رهبری و محکومیت اشرار، باید استخوان در گلو و خار در چشم، به خیابان بیایند و بگویند: مرگ بر آمریکا!
اشرار را باید با اشد مجازات به سزای عملشان رساند و در این هیچ تردیدی وجود ندارد؛ اما با افراد اصلی که با بی تدبیری محض و طی اقدامی مشکوک، چنین فضایی را به وجود آوردند، چه باید کرد؟ تماشا؟!
روز 24 آبان را باید "روز نفوذ" نامید؛ روزی که نفوذی ها به راحتی توانستند همه چیز را از 100 به صفر برسانند بی آنکه خود متحمل کمترین هزینه ای شوند؛ همان هایی که یا خودشان دوتابعیتی هستند و در اولین فرصت، بار سفر به کعبه ی آمالشان را خواهند بست، و یا فرزندان و دیگر اعضای خانواده در آن سوی آب ها مشغول امرار معاش و تحصیل هستند و چشم انتظار پدرانشان که به زودی به آنان ملحق شوند.