اگر همین روال "اطمینان به سقف"، "بیاعتنایی به مطالبات مردم و دلسوزان" و "دفاع افراطی از دولت فروپاشیدهای که هیچ محافظتی از خود نمیکند و مشغول خودزنی است"، همچنان در دستور کار باشد، حتما اتفاقات تلختر، بحرانهای پرهزینهتر، شکاف بیشتر و دوقطبیهای پرنشدنیتری در انتظار ایران مدل 99 خواهد بود
"خیبرآنلاین" - این چند عبارت شاید کمی تلخ به نظر می رسد اما واقعیتی است که متاسفانه بر جامعه ی ایرانی سایه افکنده و مسبب اصلی آن، جریان لیبرال و غربگرا و عملکرد دولت روحانی و مجلس لاریجانی است.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی "خیبرآنلاین"، چند سالی است که مشکلات پیچیده ای در کشور ایجاد شده که بدون تعارف، مهترین عامل آن، سوءمدیریت و روی کاربودن مجموعه ای از افراد و جریانات سیاسی است که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده، اما همچنان تلاش کرده اند به هر قیمتی صاحب منصب باقی بمانند.
بروز معضلات مختلف و متنوع و عدم تدبیر در رفع آنها و کاستن از خساراتشان، منجر به بروز گلایه های متعددی در مردم شده که اوج این مصائب در اتفاقات سال 1398 تجربه شد.
از سیل هایی که خواب غفلت برخی را آشفته کرد، گرفته تا قشم و کیش رفتن های نابهنگام مسئولان ارشد دولتی در بحران ها؛ از رهاکردن تورم و رکود و بیکاری و معیشت مردم گرفته تا خاله بازی های برجامی به نام مقابله با عهدشکنی دشمن؛ از گران کردن 3 برابری و یکباره ی بنزین در اوج تکذیب مقام های دولتی گرفته تا عدم مسئولیت پذیری نسبت به عواقب آن؛ از استعفاها و فرارهای وزیران مختلف گرفته تا عدم نظارت مجلس بر ناکارآمدی دولت؛ از فشارهای سیاسی داخلی و همسو با آمریکا برای تصویب fatf و ضربه به جبهه مقاومت درونی و منطقه ای گرفته تا شهادت مشکوک و پیچیده ی سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس به عنوان فرماندهان اصلی جبهه مقاومت؛ از اقدام عجیب در نبستن آسمان کشور حین جنگ رسمی موشکی تا فوت بیش از 160 هموطن بر اثر ماجرای مبهم سقوط هواپیمای اوکراینی بر اثر شلیک موشک داخلی؛ و نهایتا حمله بیولوژیکی کرونا و رفتاری که مردم از شخص حسن روحانی مشاهده می کنند!
پایگاه اجتماعی روحانی به صفر رسیده است و دیگر حتی چند مقام دولتی سینه چاک او هم نمی توانند در آن تردید ایجاد کنند؛ فقط یکی از مصادیق این عدم محبوبیت، میزان رای سرلیست جریان حامی دولت در انتخابات مجلس 2 اسفند در تهران است. مجید انصاری که عضو دولت روحانی هم بوده و از چهره های شاخص و با سابقه ی جریان اصلاح طلب نما است، در تهران حتی نتوانست عدد رای خود را به 70 هزار هم برساند! وضعیت سایر اعضای لیست حامیان دولت در تهران که اکثرشان همینک نماینده مجلس هستند، به مراتب بدتر و اسفناک تر از انصاری است و در کل کشور نیز، تعداد اولیه ی منتخبان مجلس یازدهم که حامی دولت هستند، به سختی به عدد 30 می رسد.
این ماجرا، شدیدا تلخ و البته عبرت آموز است اما نکته ی مهمتر اینجاست که با صفر شدن پایگاه اجتماعی فرد مورد حمایت آمریکا و انگلیس در ایران، حالا ضررهای ناشی از سوءمدیریت او، به سرمایه اجتماعی نظام هم آسیب وارد می کند که باید برای آن فکر عاجلی شود.
دست روی دست گذاشتن تا پایان حضور بیش از 1 ساله ی روحانی در ریاست جمهوری و تماشای خساراتی که از بی عملی تا بدعملی وارد می کند، هرگز عاقلانه نیست. ضمن اینکه سال 98 نشان داد این سوءمدیریت ها، همیشه کشور را در شرایط بحرانی نگاه داشته و هر زمان که سخن از مواخذه ی او به میان می آید، عده ای ژست دلسوزی به خود گرفته و بیان می دارند "الان چه وقت این حرفهاست؟"!!
هرچه هست، به عنوان پل میان بخشی از افکار عمومی و مسئولان، موظف به انتقال این موضوع هستیم که بدانید سال 1398 سال تعمیق فاصله و شکاف میان ملت و دولت بود و باید تصمیم صحیح و سریعی گرفت که این فاصله، به رخنه میان مردم و نظام سرایت نکند.
این که برخی دولتمردان و مسئولان و صداوسیما برای در خانه ماندن مردم به التماس افتاده اند، اما تا این لحظه، بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به آن بی تفاوتی می کنند، ناشی از همان بی اعتمادی به حرف های قبلی دولت و نشانه ای از فاصله ای است که در بالا درج شد.
از میزان مشارکت کمتر از 50 درصدی مردم در انتخابات مجلس یازدهم نیز عبور می کنیم که همگان بهتر در جریان چرایی آن هستند.
اگر سال 99 بر پایه ی عبرت آموزی و عمل به تجربیات سال 98 آغاز شود، حتما پیامدهای مثبت و رو به جلویی برای کشور خواهد داشت اما اگر همین روال "اطمینان به سقف"، "بی اعتنایی به مطالبات مردم و دلسوزان" و "دفاع افراطی از دولت فروپاشیده ای که هیچ محافظتی از خود نمی کند و مشغول خودزنی است"، همچنان در دستور کار باشد، حتما اتفاقات تلخ تر، بحران های پرهزینه تر، شکاف بیشتر و دوقطبی های پرنشدنی تری در انتظار ایران مدل 99 خواهد بود؛ که اینگونه مباد.