فعلا که 2 ماه از وقت دولت و ملت اسیر آن شده و اگر بتوان این زمان را افزایش داد، تا پایان عمر باند بنفش کمتر از 1 سال باقی میماند که دیگر برای مطالبات مردم فرصتی نخواهد بود و همهی بار به دوش دولت بعدی خواهد افتاد!
"خیبرآنلاین" - دولت 7 ساله ی روحانی وارد اردیبهشت ماه سال 1399 شد و در صورت حضور تا پایان، دقیقا 1 سال دیگر، ملت ایران می تواند جشن نجات از این دوره را برگزار کند.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی "خیبرآنلاین"، تحمل 7 سال روی کاربودن چنین دولتی، از عجایب مردم ایران است که باید به کارنامه ی مقاومت درخشان آنها در برابر دشمنان بیرونی و درونی افزوده شود.
تقریبا اکثر روزهای 7 سال گذشته با حاشیه و سرگرم بودن مردم و برخی مسئولان به موضوعات غیراصلی سپری شده است؛ موضوعاتی که نه تنها گرهی از مشکلات کشور باز نکرد، بلکه خود گرهی افزون بر موارد قبلی شدند.
سرگرم کردن ملت و مسئولان به مذاکرات؛ چشم پوشی از توانایی های داخلی و چشم دوختن به مساعدت های غرب؛ دست کشیدن از پتانسیل های درونی و گدایی از کدخدای قلابی؛ بازی با افکار عمومی و انحراف در مسیر مطالبات با پیش کشیدن موضوعات رده چندمی همچون کنسرت و حضور زنان در ورزشگاه ها و...
طی این 7 سال، تقریبا بلایی نبود که بر سر ملت ایران نازل نشده باشد؛ از سیل های خانه خراب کن در اوج شعار خشکسالی گرفته تا زلزله های متوالی و آتش سوزی و سقوط های مختلف و حالا هم کرونا!
برای جماعتی که خود را مدیر نامیده اند اما کمترین تدبیر و کارآمدی در کارنامه ی آنها به چشم نمی خورد، چه چیزی بهتر از اتفاقات و حوادث مختلف که هر کدام برای مدت زمانی ولو اندک، بتوانند حواس ها را از تمرکز بر موضوعات اصلی منحرف نموده و سرگرم حواشی نمایند! و حالا چه چیزی بهتر از کرونا که شرایط را ویژه تر نماید و چه موضوعی بهتر از طولانی شدن این شرایط خاص؟!
فعلا که 2 ماه از وقت دولت و ملت اسیر آن شده و اگر بتوان این زمان را افزایش داد، تا پایان عمر باند بنفش کمتر از 1 سال باقی می ماند که دیگر برای مطالبات مردم فرصتی نخواهد بود و همه ی بار به دوش دولت بعدی خواهد افتاد!
این 8 سال را باید سیاه ترین دوره ی مدیریت غربگرایان در تاریخ ایران دانست و البته خاطرات و اتفاقات تلخ و عبرت آموز آن را همیشه زنده نگاه داشت تا مبادا نسل های آینده ی این مرزوبوم، اشتباه پدران خود را تکرار نمایند و مملکت را اسیر جماعتی نامدیر و نابلد و ناکارآمد نمایند.
کرونا نیز به پایان می رسد و روسیاهی به زغال می ماند...
ظاهرا شما به نتایج یک مجلس دورگه و هیبریدی از اصولگرایان محافظه کار و اقلیتی از اصولگرایان انقلابی که در یک حضور 42 درصدی انتخاب شده است، دلخوش کرده اید. شما گمان می کنید که این روش انتخاب، در انتخابات ریاست جمهوری 1400 نیز "تکرار" خواهد شد. شما به هیجان آمده اید و خودشادمانی می کنید، احساس می کنید که ورق برگشته است.
گیریم که چنین شود. برنامه ی شما برای پس از 1400 چیست؟ برنامه ی شما برای یک اداره ی جامعه ی غیر سازنده ی تنبل مفت خوار چیست؟ برای ایجاد اشتغال چه فکری کرده اید؟ برای مقابله با پدیده ی کلان شهر و مهاجرت وحشیانه ی جمعیت کشور بدان ها چه فکری کرده اید؟ برای هدایت آبرومندانه و انسانی اما قاطع اتباع بیگانه به کشورشان چه اندیشیده اید؟ برای ساماندهی جنسی جامعه، مقابله با تجرد و طلاق، پایین آوردن سن ازدواج و نیز کاهش سن اشتغال چه طرح عملیاتی دارید؟ چه طرحی برای محافظت از جنگل های هیرکانی – فسیل زنده ی گیاهی نادر در جهان - در شمال دارید که چپ و راست، قربتا الی الله یا الی الشیطان، مثل بولدوزر در حال نابودی آن هستند؟ چه فکری به حال جنگل های زاگرس کرده اید؟ چگونه می خواهید در عین حفاظت از کونه های نادر زیستی در ایران، به خارج کردن مردم از کلان شهرها و هدایت آن ها به مناطق دیگر بپردازید؟ موضع شما نسبت به "جوجه کشی" (قتل فله ای جوجه های زنده) های آشکار و پنهان سرمایه داری، و مهم تر از آن، طرح اصلاحی یا جایگزینتان چیست؟ چگونه می خواهید با آپارتمان سازی به مقابله بپردازید، و در عین حال، جمعیت ایران را دوباره زایا و زیاد کنید؟ با مشکل نظام بانکی که حداقل سه مرجع شناخته شده ی تقلید آن را ربوی اعلام کردند چه خواهید کرد؟ با کاهش سرسام آور ارزش پول ملی چه می کنید؟ چگونه در عین شعار استقلال، می خواهید ارزش پول ملی را حفظ کنید؟ با نهاد دانشگاه چه می کنید و چه طرح واقعی برای آن دارید؟ مدل انقتصادی تان چیست؟ در صورت تعارض با مراجع و یا حتی خدای ناکرده با رهبری (که هردوی این موارد در دولت های نهم و دهم رخ داد) چگونه رفتار خواهید کرد؟ با فضای مجازی چگونه تعامل می کنید؟ تعامل شما با مباحث مرتبط با انتظار چگونه است و چه نمود عینی بر دولتتان خواهد داشت؟ مدل تعاملی شما با افراد انقلابی خسته که اکنون با دنده عقب حرکت می کنند چگونه تدوین شده است؟ مدل تعامل شما با طیف های مختلف شیعیان عراق چیست و چه تفاوتی در برخورد میان مقتدی صدر و عمار حکیم و ایاد علاوی و ابراهیم جعفری و مالکی دارید؟ تعامل شما با روسیه در زمینه های مختلف چیست؟ اختلاف ایران و روسیه را در سوریه چگونه مدیریت خواهید کرد؟ روسیه اکنون در حال تبدیل شدن به آمریکای خاورمیانه است، در عین حال، در سوریه به دفعات هم پیمان و پشتیبان ما نیز بوده است. روسیه آن قدر به ما نزدیک هست که در صورت تعارض با او، به راحتی نتوانیم "مرگ بر روسیه" را ده سال دیگر در خیابان های تهران طنین انداز کنیم. این تعارض ها را در مورد روسیه ، و حتی چین، چگونه حل می کنید؟ مدل رفتاری شما برای تعامل با حماس و اخوانی ها چیست؟ دوگانه ی خشکسالی- سیل را در ایران چگونه در یک بازه ی زمانی کم مدیریت می کنید؟ با شکاف اجتماعی ایران چگونه برخورد خواهید کرد؟ چه مدلی را برای پیشرفت مردم مناطق مرزی ایران پیاده خواهید کرد؟ با کاهش درصد جمعیت شیعیان ایران چگونه برخورد می کنید؟ با وضعیت فعلی و حتی ارزش های عوضی شده ی نظام آموزش و پرورش، که به "حذف مبحث انتگرال" از کتب درسی "می بالد" و آن را با "افتخار" بر سر هر کوی و برزن "فریاد می زند" واقعا چه می کنید؟ با تضعیف و حذف تدریجی مدارس سمپاد و تیزهوشان که به گونه ای عوام فریبانه انجام شد چه خواهید کرد؟ شما هم همان دست فرمان را برای جلب اکثریتی که فرزندانشان بدان مدارس وارد نشده اند و از قضا ، همان مردم صاحب آرای انتخاباتی نیز هستند، ادامه خواهید داد؟ اگر همچون احمدی نژاد در مواردی با بخش هایی از سپاه اختلاف یافتید چه می کنید؟ احمدی نژاد پس از ده سال، به هم نشین سیدحسن خمینی و دعاگوی سید محمد خاتمی تبدیل شد. شما نیز احتمال این داستان را در مورد خودتان و روحانی می دهید یا نه؟ با درصد عظیمی از دختران و حتی پسران دهه ی شصت که ازدواج نکرده اند چه خواهید کرد؟ راهبردتان برای افزایش و یا حتی حفظ ایمان در جامعه چگونه است؟ آخر این گونه از دین به نظر می رسد که ازدواج به موقع نقش بیشتری در حفظ ایمان دارد تا برنامه های تبلیغاتی! اصولا به نظر می رسد حفظ ایمان از ارضای "حلال " و اما "به موقع" نیازها سرچشمه می گیرد، و ما با نفهمیدن و کج فهمی اصل داستان،به جای آن به دنبال حقنه کردن زوری ایمان به دیگران جامعه هستیم!
فکر می کنید با دوتا فحش دادن به روحانی و چهار شعار پرشور دادن، می توانید فردا را حکمرانی کنید؟ آخر کدام کوته فکری هست که نداند کسی که پس از روحانی (دقیق تر آن پس از دوران توسعه ی مرحوم رفسنجانی) کشور را به دست گیرد، یک ویرانه را تحویل گرفته است. بهتر است که برویدو از این که با این وصف، در خودتان حالت این شبه شادی را می بینید، به حال خود گریه کنید! کشور نیازمند معجزه است، از صد و بیست سال پیش و بعد از مشروطه نیز کج دار و مریز از سقوط حفظ شده است، خانه از پای بست ویران است، خواجه اندر نقش ایوان است و خودش را شاد میسازد که می خواهد در یک رقابت انتخاباتی، این جیفه ی دنیای ویران را از آن خود کند! شما هفت سال دولت روحانی را برای بحث های مبنایی، چهل سال پس از انقلاب را برای رصد تاریخی یک حکومت دینی، ویکصد و بیست سال را برای مقابله با نفوذ مدرنیته و ارایه ی یک مدل پیشرفت بومی از دست داده اید، یک سال مانده به انتخابات (!) را هم که می خواهید به لاس زدن برای ارایه ی فهرست زوری مشترک دو روز مانده به انتخابات بپردازید، بعدش هم شش تا خنثای سهمیه ای را به درون فلان نهاد قانونی بفرستید! به چه دل خوش کرده اید؟ بروید لااقل برای ده درصد این پرسش ها جواب ناقص ولو عملیاتی پیدا کنید و در همینن سایتتان بنویسید، خدا هم منت خواهد گذاشت و قلوب را به سمت لایق قدرت راهنمایی خواهد کرد. البته مدلی هم برای راسپوتینیزه - شما بخوانید مشاییزه- نشدن آن فرد لایق اولیه طراحی کنید!