او با خلق گفتمانی با نام عقلانیت خودساخته درصدد الگوسازی گفتمانی از تفکر، رفتار و عملکردی است که در تفاوت گفتمانی و در نقطه مقابل با آموزه های دینی – شرعی – مذهبی و مکتبی است که انقلاب اسلامی نیز بر مبنای آنها سامان گرفت
"خیبرآنلاین" - «کسی نمیتواند برود در مسیل بایستد، در حالی که صدای سیل را هم میشنود و بعد بگوید میترسی که وسط رودخانه بایستی؟ من نمیترسم. خب نترس بایست تا آب بیاید و ببردت! یا زلزله دارد تکان میدهد میگوید میترسی که زیر این سقف بایستی؟ من نمیترسم و میایستم. خب بایست سقف میریزد روی سرت! اگر پروتکل بهداشتی را اهمیت ندهیم و زیرپا بگذاریم شرایط سختگیرانهتر میشود. خداوند به ما عقل داده و با عقل موظف به حفظ جان خود و دیگران هستیم، قانون و شرع و حتی شرایط بهداشت جهانی هم به ما همین را میگوید».
به گزارش بولتن نیوز، این سخنان حسن روحانی در جلسه هیات دولت در واکنش به لغو جلسه سران قوا در هفته گذشته بود؛ این سخنان رییس دولت بنفش آنچنان از حیث رفتاری برای یک مقام رسمی نسنجیده بود که واکنش ها به آن همچنان ادامه دارد.
حال در ذیل ارزیابی این موضوع که منظور او از عقل و عقلانیت، ترس و یا چیزی دیگری است، باید گفت که این امر، موضوعی فلسفی است و نیازمند به تعریف ترمینولوژیک یا اصطلاحی دارد. چرا که در تعریف گزاره های فلسفی پیش از آنکه به روابط علت و معلولی پرداخته شود، تعریف واژگانی و اصلاحی از آن و بررسی تشابهات و تفاوت های آن با دیگر گزاره های مرتبط با آن مورد توجه قرار می گیرد. اما آنچه در این راستا قابل توجه است تعریف تساوی وار از عقل و عقلانیت با ترس و محافظه کاری است.
در واقع وقتی عقلانیت هم ردیف ترس و به مثابه آن در نظر گرفته می شود، جایی برای شجاعت نظری – عملی باقی نخواهد نماند. بدان معنا که در نزد حامیان تفکر عقلانیت مساوی است با ترس، هر آنچه که مایه حفظ جان آنها شود، عقلانیت است ولو اینکه آن ذلت و خواری و پذیرش حقارت باشد. از سوی دیگر نسبت دادن این طرز تفکر به شرع و احکام منتسب به آن، علیرغم شواهد تاریخی - مذهبی در این باره که گویای واقعیتی خلاف آنچه می باشد که در این راستا تلاش می شود جا انداخته شود، نشان از این دارد که جریان سیاسی موجود در کشور درصدد القاء سوءمدیریت های خود در عرصه های مختلف اجتماعی – سیاسی – اقتصادی به نام شرع و عقل، و به حکم شرع و عقل است.
شاید سخنان روحانی علیرغم گذشت یک هفته و تحلیل های انجام شده درباره آن از این منظر مورد توجه قرار نگرفته باشد که تحلیل محتوای افاضات او از حیث نشانه شناسی و رویکردهای مبنی بر تحلیل گفتمان، گفتمانی است. چرا که سوژگی سیاسی از طریق موقعیت سوژگی هویت پیدا می کند. از این رو او با خلق گفتمانی با نام عقلانیت خودساخته درصدد الگوسازی گفتمانی از تفکر، رفتار و عملکردی است که در تفاوت گفتمانی و در نقطه مقابل با آموزه های دینی – شرعی – مذهبی و مکتبی است که انقلاب اسلامی نیز بر مبنای آنها سامان گرفت.
بنابراین، آنچه او بدان تأکید دارد، روایتی لیبرالی از از عقل و عقلانیت است نه انقلابی و مکتبی. اگرچه رئیس دولت بنفش و اذناب وابسته به جریان ترویج آموزه های لیبرال در ایران، نسبت به آنچه می گویند و عمل می کنند، آگاهی کامل دارند، اما باید به آنها این نکته را یادآوری کرد که هرآنچه شما امروز دارید، نتیجه مجاهدت های کسانی است که امروز آنها را با حکم عقل خودتعریفی مورد هجمه قرار می دهید.