"خیبرآنلاین" - بعد از 8 سال روی کار بودن باند غربگرای بنفش که خسارت های بی سابقه ی اقتصادی و اعتباری به کشور وارد کرد، طیف گسترده ای از مردم با امید تغییر شرایط، به سید ابراهیم رئیسی روی آوردند تا با همت او و تیم همراه، بتوانند نفسی تازه کنند و بخشی از خرابی های گذشته را ترمیم و حرکت جدیدی به سمت آینده آغاز شود.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی
"خیبرآنلاین"، اینک، 14 ماه از آغاز به کار فعالیت رئیسی در دولت سیزدهم می گذرد اما آنچه که در میان مردم مشاهده می شود، نوعی از تردید نسبت به کارآمدی دولتمردان است که قطعا یکی از مهمترین علل بروز این تردید، نوع کنش و سرعت عمل رئیس جمهور و همراهان وی در تغییر وضعیت فعلی است.
کندی در تصمیم گیری و اجرا در دولت رئیسی از مرز احتیاط گذشته و در حال ورود به مرزهای مخرب و ناامیدکننده شده است که برای نمونه، اینجا فقط به موضوع وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اشاره میشود و الباقی، به آینده موکول می گردد.
وزارتخانه ی مذکور که از جمله مهمترین و اجتماعی ترین وزارتخانه های دولت محسوب می شود و تصمیم ها و سیاست های کلان آن، با اقتصاد و معیشت دهها میلیون ایرانی ارتباط مستقیم دارد، ماههاست دچار حاشیه، سردرگمی و بلاتکلیفی شده و اصطلاحا به حال خود رها شده است.
وزیر معزول (حجت الله عبدالملکی) که نوع مدیریتش بر این وزارتخانه با حواشی مختلفی همراه بود و موافقان و مخالفانی داشت، در شرایطی که زمزمه های استیضاحش توسط نمایندگان مجلس شنیده میشد، پس از فرصتی که دولت از مجلس گرفت و البته با 2 ماه تاخیر در عمل به فرصت دریافتی، نهایتا 24 خردادماه کنار گذاشته شد و از آن تاریخ، محمدهادی زاهدی وفا حکم سرپرستی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را دریافت کرد.
از همان روزهای ابتدایی سرپرستی وی، وکلای ملت در مجلس نسبت به نوع مواجهه ی او با نمایندگان لب به گلایه گشوده و از بی توجهی نسبت به خانه ملت اعتراض نمودند اما گوش رئیسی و تیم مشاور وی شنوای سخن نمایندگان نبود.
کُندی در تصمیم گیری و اجرا باعث شد مدت سرپرستی زاهدی وفا از مهلت قانونی 3 ماه فراتر برود و با حکم حکومتی، وی 19 روز بیشتر از مهلت قانونی نیز در این وزارتخانه مشغول باشد اما نهایتا اصرار رئیس جمهور بر معرفی نامبرده برای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و بی توجهی به دیدگاه های کارشناسان و دلسوزان و نمایندگان مجلس، منجر به عدم اعتماد وکلای ملت شد و تکلیف مدیریت این وزارتخانه، بازهم به اما و اگر کشیده شد.
از روز سه شنبه 12 مهرماه تا لحظه ی نگارش این مطلب، 7 روز از رهاشدن کامل وزارتخانه ای که مدعی است با 40 میلیون ایرانی سروکار دارد، می گذرد و طی این مدت، هیچ خبری از معرفی فرد جدید برای سکانداری آن نیست!
همانگونه که ذکر شد، ماجرای مذکور فقط به عنوان یک نمونه از نوع کندی تصمیم گیری و اجرا در دولت رئیسی مورد توجه قرار گرفت و دهها نمونه ی مشابه را میتوان طی 14 ماه گذشته نام برد که این سبک از مدیریت، منجر به تعمیم آن به لایه های پایین تر دولت و در استان ها شده است و بسیاری از تصمیم گیران دولتی، در جابجایی افرادی که بانیان شرایط فعلی کشور هستند و اتخاذ تصمیماتی که می تواند گره های بسیاری را بگشاید، دچار تردید و کندی شده اند.
به نظر می رسد ادامه ی این روند، آن هم در شرایطی که کشور و جهان آبستن تحولات و اتفاقات سریع و بعضا غیرقابل پیش بینی است، می تواند به یکی از پاشنه آشیل های دولت سیزدهم تبدیل شود و اگر این سبک مدیریت تغییر نکند، فاصله ی موجود میان مردم و هواداران رئیسی با دولت او، بیشتر خواهد شد.
یادآور می شود یکی از جمله های پرتکرار سید ابراهیم رئیسی در سخنرانی ها، انذار نسبت به ناامیدکردن مردم است و اینک باید به او هشدار داد که مراقبت نماید کندی در تصمیم و اجرا، منجر به ناامیدی مردم از دولت و کشور نشود.
پس اتفاقا خیلی به بانک مدیونید. افسردگی شما هم از سر عقده رفاه زدگی محض و زندگی بی هدف و پچی است که شب و روز پای بسط پورن و فیلمهای غیر اخلاقی می گذرانید.
شما محصول دامنهای ناپاک دوره خاتمی لعنت الله علیه و لقمه های ناپاک پدران عیاش و شهوترانتان هستید و بس.
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی؟
پس ادای آدمهای دلسوز را درنیاور. اگر نگران حرام خدا و ربا بودی، با کسانی که خواستار حذف قانون خدا از جامعه بودند در خیابان نبودی. اتفاقا همانها که حامیان هاشمی و اصلاح طلبان درسخوانده آمریکا بودند و هستند که ربا را به نظام به عنوان علم اقتصاد تحمیل کردند. ازه هیچ کس هم باور نمی کند کسی که یک روسری دو گرمی برایش سخت تر از ساعتها آرایش و پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما است، حذف ربا که مساوی درافتادن با تمام نظام اقتصادی کشور و اساتید و گروههای اقتصاد دانشگاهها است بخواهد.
وانگهی، وقتی بانک را سوزاندی یعنی ربا را سوزاندی؟ و یا اتفاقا کلی پول بیمه نصیب همان بانکها کردی و فقط کار و زندگی مردم بیچاره را مختل کردی؟
منافق یعنی همین. وقتی گیر می کند و لو می رود و پی گپی قسم حضرت عباس می خورد که مومن است. غافل از اینکه دم خروسش پیدا است.
بزرگترین گناه نظام دادن تریبون به امثال شما است. آزادی برای فتنه گر جایی در اسلام ندارد.