"خیبرآنلاین" - دومین گفتگوی مفصل ما و شخصیت های مطرح کشور با دکتر حسین الله کرم برگزار شد که این مصاحبه نیز، مانند گفتگوی نخست که با دکتر مهدی کوچک زاده بود، دارای مطالب خواندنی بسیاری است.
به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی
"خیبرآنلاین"، خبرنگاران ما با قرار قبلی که منعقد شده بود، در شامگاه یک روز پاییزی به مسجد ارک تهران مراجعه کردند تا در آنجا، میهمان یکی از تئوریسین های جریان حزب الله باشند.
الله اکرم به واسطه تخریب هایی که از سوی رسانه های زنجیره ای در دوران معروف به دوم خردادی ها نسبت به وی صورت گرفته بود، در ذهن بسیاری به عنوان یک عنصر خشن عضو گروه فشار شناخته می شود اما این، تنها تصویری ساختگی است که جریانات سازشکار از او ترسیم کرده اند و آنانی که حاج حسین را از نزدیک می شناسند می دانند که وی دارای روحیه ای آرام و متین است و در جلسات بحث و تبادل نظر، با خونسردی به منتقدان و پرسشگران اجازه ی سوال می دهد و درواقع، آزادی بیان را به بهترین شکل ممکن برای مخاطبانش فراهم می کند.
حسین الله اکرم عضو هیات علمی دانشگاه و از نزدیکترین افراد به حاج منصور ارضی، مداح معروف و محبوب کشورمان است. وی عضو هسته مرکزی رزمندگان حزب الله هست و چندصباحی را نیز به عنوان رایزن نظامی ایران در زاگرب مشغول انجام خدمت بود.
این رزمنده سرشناس دفاع مقدس، صمیمانه دعوت
"خیبرآنلاین" را به گفتگو پذیرفت که ماحصل این پرسش و پاسخ 1/5 ساعته تقدیم شما مخاطبان گرانقدر می شود:
"خیبرآنلاین" - شما در یکی از گفتگوهایتان با رسانه ها، از پیروزی آقای روحانی در انتخابات با تعبیر "پیروزی میلی متری" نام برده اید، از سوی دیگر برخی کارشناسان دولت روحانی را 4 ساله نامیده اند. ارزیابی شما در این باره چیست؟
الله کرم - بسم الله الرحمن الرحیم. بنده پیروزی میلی متری آقای روحانی را در قیاس با پیروزی آقای احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری اش در سال 88 مطرح کردم چراکه آقای احمدی نژاد از نصف آرا، تقریبا بیش از 15 درصد رای داشتند اما آقای روحانی تنها 160 هزار رای از 50 درصد آرا بیشتر رای آوردند. اما اینکه دولت وی یک دوره ای خواهد بود یا دو دوره ای، به عملکرد او بستگی دارد و باید منتظر آینده ماند. البته برخی پیش بینی ها هم هست که
آقای روحانی در مباحث داخلی و خارجی چنانچه رویه کارگزارانی را ادامه دهد، چندان با اقبال مردم روبرو نخواهد شد.
"خیبرآنلاین" - حضرت آقا در سخنرانی اخیر خود راجع به برخی اقدامات هیات ایرانی در نیویورک از عبارت "نابجا" استفاده کردند. به نظر شما مصادیق این عملکرد نابجا چه بود؟
الله کرم - همانگونه که در روزنامه ها درج شد و آقای ظریف در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفته اند،
عملکرد نابجای هیات ایرانی در نیویورک در دو موضوع بوده است: یکی مکالمه تلفنی روحانی- اوباما و دیگری مذاکرات وزیر خارجه با جان کری. بنده هم این دو موضوع را که آقای ظریف به طور صادقانه به آنها اشاره کرده، موافقم و عملکرد نابجا را در این دو مورد می دانم. شاید شما و دیگران به این خرده بگیرند که باید به این دو عملکرد نابجا، چیز دیگری هم اضافه شود و آن اینکه آقای روحانی باتوجه به سوءاستفاده اوباما از این مکالمه تلفنی و بازگشت به موضع باج خواهانه گذشته، باید موضع محکمتری می گرفتند که این موضوع هم می تواند به عنوان سومین مساله مورد توجه قرار بگیرد. آقای ظریف و آقای روحانی در یک حدی موضعگیری کردند اما آن حد مطلوب نبود. مثلا اینکه اوباما بعد از مکالمه تلفنی گفت همه ی گزینه ها روی میز است. خوب می شد در پاسخ گفت کشوری که دارای 17 هزار میلیارد دلار بدهی است و این همه مشکلات داخلی دارد مانند اختلاف کنگره و کاخ سفید و یا بحث 17 اکتبر در رابطه با بالابردن بدهی های آمریکا و... درباره آن مطرح است، امکان روی میزگذاشتن همه ی گزینه ها را ندارد. یا مثلا جان کری بعد از آن گفت که ایرانی ها باید سه کار انجام دهند فردو را تعطیل کنند، پروتکل قبلی را بپذیرند و غنی سازی با درصد بالا را کاهش بدهند. جان کری حتی با بیان این پیش شرط ها می گوید که بعد از اینها هم ما راجع به برداشتن تحریم ها صحبتی نخواهیم کرد که همه ی اینها بازگشت به دیدگاه های باج خواهی و استکباری آمریکاست. این درحالی است که همه فکر می کردند که صحبت نرم اوباما در اجلاس عمومی سازمان ملل عقب کشیدن از ادبیات سخت بود اما اتفاقات و صحبت های بعدی نشان داد که بازگشت از ادبیات گذشته که هیات ایرانی آن را دنبال می کرد، اتفاق نیفتاد و
اوباما با انجام مکالمه تلفنی تنها موفق می شود 34 سال مقاومت ملت ایران در مقابل عدم واگذاری مساله را به چالش بکشد. در اینجاست که رهبری معظم انقلاب می فرمایند که ما به آمریکا بدبین هستیم، آنها خودبرتر بین هستند، عهدشکن هستند.
"خیبرآنلاین" - باتوجه به اتفاقاتی که چند وقت اخیر افتاد، از سویی طرف ایرانی گفت که ما از حقوق ملت ایران کوتاه نمی آییم و از سویی طرف آمریکایی به ادبیات قبلی خود برگشت، آیا بحث رابطه با آمریکا قابل پیگیری خواهد بود؟
الله کرم - بگذارید ابتدا سوال شما را تصحیح کنیم،
موضوع فعلی اصلا بحث رابطه ایران و آمریکا نیست بلکه موضوع محدود است به مذاکرات هسته ای. در این باره، در درون آمریکا و درون ایران، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بحث دامن زدن به موضوع رابطه با آمریکا منجر به دامن زدن مطالبات ایران مردم ایران خواهد شد و مردم را به این فکر سوق خواهند داد که رابطه با آمریکا به پایان مشکلات کشور منجر خواهد شد و از آنجا که اساسا موضوع مذاکره هسته ای است نه رابطه، درنتیجه این مطالبات دامن زده شده یا منجر به ناامیدی مردم می شود و یا نافرمانی مدنی را به همراه خواهد داشت. بنابراین
طرح اوباما و دوستانش این خواهد بود که در کشور شاهد یک دودستگی بین مردم می شود که این مساله به بی ثباتی در کشور دامن می زند و این همان طرح آمریکایی- دوم خردادی است که در سال 88 نیز به آن پرداخته شد.
"خیبرآنلاین" - چرا پس از 8 سال ریاست جمهوری فردی مانند آقای احمدی نژاد، در این انتخابات شخصی همچون آقای روحانی رای می آورد؟ آیا این مساله نوعی بازگشت به گذشته نیست؟
الله کرم - من فکر می کنم
رای به آقای روحانی تحت تاثیر عملکرد یکسال آخر دولت آقای احمدی نژاد می باشد. عملکرد دولت قبلی در سال پایانی از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه قابل قبول نبود. تورم بالای 30 درصد و شیوه عملکرد احمدی نژاد در مسایل اقتصادی مردم را به این نتیجه رساند که آقای روحانی می تواند کشور را از این مشکلات اقتصادی نجات دهد. البته او هم در این رابطه شعارهایی داده بود و سعی می کرد که وضع موجود را به گردن عملکرد هسته ای احمدی نژاد بیندازد و بگوید که او در چارچوب تحریم نتوانست وضع مطلوبی ایجاد کند. استنادم به آن حرف معروف روحانی است که گفت اگر قرار باشد چرخ یک کارخانه ای بچرخد اما چرخ کارخانه ای دیگر نچرخد او به این وضعیت تن نمی دهد.
بنابراین، عملکرد احمدی نژاد، اختلافاتش با مجلس، ارتباطش با جریان انحرافی، همچنین عدم اجماع در اصولگرایان، مردم را به سمت آقای روحانی سوق داد.
"خیبرآنلاین" - چرا برخی افراد تریبون دار شاخص همچون برخی سخنرانان و مداحان بر روی یک نفر به جمع بندی نرسیدند؟ در حالی که اکثریت جریان حزب اللهی بر روی آقای جلیلی به توافق رسیده بودند.
الله کرم - همانطور که می دانید یک گروه 3 نفره (ولایتی، قالیباف، حدادعادل) از ابتدا به هم تعهد دادند که در نهایت دونفرشان به نفع یک نفر کنار خواهند کشید و می بینیم که آقای حداد به قولش وفا می کند اما آقای ولایتی به نفع آقای قالیباف کنار نمی کشد. برخی معتقدند که
گروه های وابسته به رفسنجانی و ناطق در این زمینه تاثیر داشتند و آنها به ولایتی گفته اند که چون احتمال دارد که در لحظات آخر آقای روحانی هم کنار بکشد، وی با ماندن در صحنه رای آور خواهد بود. همین مساله موجب شد که او به قولش وفا نکند و این مساله موجب سلب اعتماد نیروهای اصولگرا به افرادی است که خود را منتسب به این جناح می دانند که در نتیجه شاهد کاهش آرا در این طیف بودیم. به عبارت بهتر، دوم خردادی ها دست به ائتلاف زدند و متحد شدند و یک کار اصولگرایی در این زمینه انجام دادند. اما اصولگرایان با عدم وحدت به پایه های اصلی خود پشت کردند. این درحالی است که بدنه اصولگرایی در دوره آقای احمدی نژاد رکورد 25 میلیون نفر را می زند.
اما بدنه حزب الله عمدتا به شعارهای افراد پرداخت و وقتی مشاهده کرد که
شعارهای آقای جلیلی با نظرات رهبری معظم انقلاب همسویی بیشتری داشت، بر روی ایشان متحد شد. آقای جلیلی در بحث اقتصاد معتقد است که باید عدالت اجتماعی را مقدم بر توسعه بدانیم که این نشات گرفته از سخنان رهبری است. یا در بحث فرهنگی به سه عنصر مسجد، مدرسه و خانواده با اتکا بر روحانی تمام وقت در مسجد، معلم تمام وقت در مدرسه و خانواده ای که توسط مادر به صورت تمام وقت مدیریت می شود، اشاره می کند که این نگاه، کاملا اصولگرایی است و در دیدگاه دیگران کمتر مشاهده شد. آقای جلیلی مباحث اقتصادی و سیاسی را بیشتر بر پایه فرهنگ می دید، به عبارت بهتر فرهنگ را محور می دانست. در بحث سیاست خارجی نیز معتقد به مقاومت در مقابل با آمریکا و استکبار بود و تقویت از درون را اعتقاد داشت. همه ی اینها منجر به این شد که بدنه ی نیروهای حزب اللهی و حتی سران این جریان جذب آقای جلیلی شوند.
راجع به مداحان نیز باید گفت که عناصر اصلی سکوت کردند درحالی که عناصر دست دوم و چندم به سمت آقایان قالیباف و رضایی گرایش پیدا کردند و معتقد بودند که آنها نیز اصولگرا هستند.
"خیبرآنلاین" - شما در تیرماه در مصاحبه با یکی از خبرگزاری ها گفته بودید که آقای روحانی در بحث سوریه و مسایل بین المللی دیدگاهی اصولگرایانه دارد. آیا امروز هم معتقد به آن هستید؟
الله کرم - باید بدانیم که
مسایل بین المللی در شورای امنیت ملی تصویب می شود و باید به امضای رهبری معظم برسد. بنابراین هرکسی که سکاندار ریاست جمهوری شود و بخواهد سیاست خارجی را به پیش ببرد ناگزیر از سمت و سوی اصولگرایی است. بنده معتقدم آقای روحانی باید در این چارچوب حرکت کند هرچند در شیوه و راهکارها می تواند تاثیراتی داشته باشد. مثلا وقتی ایشان تاکید بر حفظ غنی سازی دارد، این نگاه اصولگرایانه است و ما آن را ارج می نهیم. اما اگر در خود مساله غنی سازی عقب نشینی و یا محدودکردن آن مشاهده شود، این دیگر اصولگرایانه نیست هرچند شاید برای بهترشدن اوضاع اقتصادی و رفع برخی تحریم ها، این مسایل را مدنظر قرار دهد اما
ارزش غنی سازی 20، 40، 60 و نهایتا 99 درصد که ایرانی ها می توانند آن را انجام بدهند بسیار باارزش تر از به دست آوردن وضعیت رفاهی است که نمی تواند بلندمدت هم باشد.
"خیبرآنلاین" - اخیرا و همزمان با بحث مکالمه تلفنی با اوباما، رفسنجانی سخنی را مطرح کرد که حضرت امام خمینی(ره) مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود. همچنین باتوجه به حضور تعداد قابل توجهی از مشاوران و مدیران منتسب به وی، نقش رفسنجانی در دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟
الله کرم - در رابطه با حذف شعار مرگ بر آمریکا، مطالب از سوی حضرت امام(ره) با دقت نظر خاص ایشان در وصیتنامه وجود دارد که بدین ترتیب، آن سخنان تکذیب می شود. برخی اطرافیان رفسنجانی معتقدند که در رابطه با انتخاب حضرت آقا، چگونه به حرف هاشمی توجه می کنید اما اینجا او را زیرسوال می برید؟ پاسخ این است که رای اعضای خبرگان منجر به انتخاب حضرت آقا به رهبری شد و آنان کسانی بودند که امام(ره) را می شناختند و از رهبر کنونی نیز شناخت داشتند. نکته ی دیگری که باید بگویم این است که اینها، به حرف آقای هاشمی به تنهایی توجهی نکردند بلکه طبق نقل قولی که آیت الله علم الهدی بیان کرده اند، اعضای خبرگان به مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی مراجعه می کنند و از ایشان می خواهند که رهبری را برعهده بگیرند.
آیت الله العظمی گلپایگانی می فرمایند که تنها دونفر می توانند در این کشور راه را ادامه بدهند، یکی آقای خامنه ای است و دیگری رضاپهلوی دوم که با حمایت آمریکا می تواند کشور را حرکت دهد. و اگر شما آقای خامنه ای را به رهبری انتخاب نکنید، حتما آن جریان به قدرت می رسد و غیر این دو، هیچ فردی دیگری نمی تواند این ماموریت را انجام دهد.
حالا به این مساله برمی گردیم که
رفسنجانی باید مطالبی را از قول امام(ره) نقل کند که قابل استناد باشد و در باقی ماجرا، ما به مقام معظم رهبری مراجعه خواهیم کرد. غیر از این، حرف های دیگر قابل پذیرش نیست.
راجع به نقش رفسنجانی در دولت نیز باید بگویم که افراد و گروه های مختلفی با آقای احمدی نژاد درگیر بودند. یکی از آنها رییس مجلس کنونی است، همچنین طیف اکثریت مجلس که همینک وزارت کشور را نیز در اختیار دارند. نفر بعدی ناطق نوری است که به آقای روحانی نیز راهکار می داد و اینک، روسای وزارت مسکن و بنیاد شهید همسوی با او انتخاب شده است. مثال های دیگری هم در این زمینه می توانیم بزنیم.
در ارادت حسن روحانی به رفسنجانی تردیدی وجود ندارد اما من فکر می کنم ارادت آقای روحانی به رهبر معظم انقلاب به مراتب بیشتر از ارادت وی به رفسنجانی است. البته من منتقد رابطه ویژه میان آقای روحانی و رفسنجانی هستم چون این رابطه باعث نفوذ بیشتر هاشمی در دولت می شود.
"خیبرآنلاین" - اخیرا موجی از امضاهای سازماندهی شده در حمایت از سرپرستی توفیقی در رسانه ها منتشر شده است تا او به عنوان وزیر پیشنهادی علوم به مجلس معرفی شود. نظر شما در این باره چیست؟
الله کرم - به نظر من مجلس شورای اسلامی رای هوشمندانه ای به کابینه آقای روحانی داد به ویژه رای بالا به وزیر اقتصاد و همچنین رای اعتماد به وزیر خارجه. این رای درباره طرح آقای روحانی راجع به مسایل خارجی و رفع تحریم ها و همچنین وعده ی ایشان مبنی بر حل مشکلات اقتصادی ظرف 100 روز یک کمک ویژه بود. اما به وزارتخانه هایی که هزینه ساز بودند رای منفی داد مانند وزرات آموزش و پروش، علوم و ورزش. اینها عمدتا تولید پول نمی کنند و بیشتر مصرف کننده مالی هستند و در آنها بیشتر تولید علم می کنند و درآمدزایی بسیار کمی دارند و باید برای همین تولید علم نیز از سوی دولت هزینه های گزافی پرداخت شود.
از سوی دیگر، به طور سنتی جریان موسوم به دوم خردادی، به دنبال دردست داشتن این نوع وزارتخانه هاست تا بتواند جنبش های موردنظر خود را در این مکان ها سازماندهی کند و مجلس شورای اسلامی به دقت به افراد معرفی شده برای این سه مکان رای نداد. اما مشاهده می کنید که
سهمی که آقای روحانی برای جریان دوم خرداد قرار داده در همین سه جاست. تاکید او بر توفیقی نشان دهنده ادامه این مسیر است. مجلسی ها هم بارها گفته اند که به جریان دوم خرداد فتنه ساز رای نمی دهند و من هم فکر می کنم که
توفیقی آگاهانه عمل می کند و با علم به اینکه می داند رای نمی آورد، دست به پاکسازی های جناحی در داخل دانشگاه ها زده است. به عنوان نمونه برکناری رییس دانشگاه علامه. یا جلوگیری از فعال شدن برخی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و یا جذب برخی افراد برای دوره های دکتری که در زمان آقای احمدی نژاد صورت گرفته بود، الان در آستانه ی حذف قرار گرفته است. این مسایل گرچه موجب نارضایتی ها و عدم رای آوری او می شود اما این اقدامات آگاهانه از سوی وی انجام می شود تا نفر بعدی، در این زمینه ها مشکلی نداشته باشد.
"خیبرآنلاین" - در دانشگاه آزاد هم که اتفاقات شبیه این افتاد...
الله کرم - همه مخاطبان شما این مطلب را شنیده اند که
رفسنجانی گفته است دیروز شما قدرت داشتید و جاسبی را کنار زدید، امروز قدرت دست ماست و ما دانشجو را کنار می زنیم. این در چارچوب سیاست شاید یک عمل مشخص باشد اما در چارچوب اعتدال که شعار آقای روحانی بود، جایی ندارد.
"خیبرآنلاین" - در سال های 84 و 88 با تدابیری که به کار بسته شد، موفق به وحدت نظر روی آقای احمدی نژاد و در نهایت انتخاب وی شدیم، چرا در سال 92 این اتفاق نیفتاد؟
الله کرم - در سال 84 در میان کاندیدای موجود در دوره دوم، به جای فرد بد به فرد خوب رای دادیم.
مردم طی سال ها در دوران جنگ و پس از آن، عملکرد رفسنجانی را مشاهده کرده بودند و او را عامل اصلی دادن جام زهر به امام(ره) می دانستند. و یا در دوران موسوم به کارگزاران، اقتصاد غربی و غربی کردن اقتصاد ایران را دیده بودند، در بعد سیاسی هم مردم می دیدند که او با کسانی همکاری می کند که وی را روزی عالیجناب سرخپوش نامیده بوده اند، یا در مورد مسایل اقتصادی راجع به خانواده وی مسایلی مطرح بوده است، همچنین در دوران موسوم به جریان دوم خردادی رفسنجانی در برابر ارزش ها بی تفاوت ظاهر شده بود. در طرف مقابل از جانب احمدی نژاد همسویی های در راستای منافع مردم و آبادگری با چارچوبی جدید شاهد بودند، مردم به مخالف رفسنجانی رای دادند.
اما در انتخابات سال 92 شرایط به گونه ی دیگری بود.
آقای احمدی نژاد به آرمان های خودش پشت کرده بود. او معتقد بود که سینه اش را برای دفاع از رهبری سپر می کند اما به این شعار پشت کرد و دستور مشخص رهبری درباره معاون اولی مشایی را عمل نمی کند، یا بحث خانه نشینی 11 روزه را اختیار می کند، در سیاست خارجی او معتقد است که طبق روایت مختلف نباید از بشار اسد دفاع کرد و از دیدگاه این افراد، رفتن به دوران ظهور زمانی صورت می گیرد که دولت اسد سقوط بکند، بحث بیداری اسلامی را بیداری انسانی می دانست و دین انسانی را در مقابل دین اسلامی تقویت می کرد، توجه او به دیدگاه افرادی همچون ریچارد فرای و سید حسین نصر همه نشان دهنده نوعی انحراف در عقیده و تفکر او بود به طوری که حتی در رابطه با بحث انرژی هسته ای و مقابله با آمریکا از گفته های قبلی خودش مانند انرژی هسته ای حق مسلم ماست، یا طفره رفت و یا حاضر به ادامه ی آن مسیر نشد. مخالفت های او با مذاکرات هسته ای آقای جلیلی نشان می داد که می خواهد مخالفین موجود را جلب کند و به آنها بپردازد. به عبارت دیگر می توان گفت که
هاشمی 84 در احمدی نژاد 92 حلول کرده بود به طوری که مردم برای فرار از او به سمت آقای روحانی رفت.
اما بدنه ی حزب الله همان مردم هستند که عمدتا متاثر از مقام معظم رهبری عمل می کنند. در انتخابات 92 هشت نوع گرایش وجود داشت و رهبری معظم انقلاب نیز وجود این 8 گرایش را تایید می کنند و مردم هم به سمت آن گرایش ها حرکت می کنند اما اتفاق زمانی می افتد که دو گرایش از 8 گرایش موجود به سمت اتحاد می روند. آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار می کشد و مردم این حرکت را یک حرکت اصولگرایانه می دانند و به همین جهت بیشتر به سمت این گرایش جذب می شوند.
"خیبرآنلاین" - شما بر عدم پایبندی ائتلاف 3 نفره (ولایتی، حداد، قالیباف) به تعهداتشان تاکید نمودید. همچنین، شما در اردیبهشت 89 انتقادات شدیدی را نسبت به آقای قالیباف مطرح کرده بودید. نقد اصلی شما به عملکرد آقای قالیباف بر چه محوری استوار است؟
الله کرم - در سوالات قبلی به نوعی به این سوال پاسخ دادم و عرض کردم که رهبری معظم بر 8 نوع گرایش در 8 کاندیدا تاکید کرده بودند که هرکدام با روش های مختلف حاضر بودند اما در رابطه با رای دادن بدنه اجتماعی مردم باید به شعارهای افراد توجه شود. حتی
اطرافیان آقای احمدی نژاد تلاش کردند به نوعی آقای جلیلی را در این چارچوب مطرح کنند که وی همفکر دولت است و به نظر من، یکی از مهمترین علل عدم گرایش توده های مردم به آقای جلیلی همین مساله بود گرچه ایشان مانند دولت 84 فکر می کرد نه دولت 91 و 92. این نکته ی مهم نباید در دیدگاه ها مغفول بماند.
اما
نقد اساسی بنده به آقای قالیباف به هزینه های تبلیغاتی او برمی گردد چراکه مقام معظم رهبری فرمودند اگر این هزینه های مالی از جیب بیت المال باشد، که ضعف مضاعف است و اگر خود فرد این را داشته باشد که باتوجه به حجم تبلیغات دارای نوعی اشکال است. به هرحال، یکی از ضعف های آقای قالیباف هزینه هایی است که در رابطه با تبلیغات انجام می دهد. البته در گذشته ضعف های دیگری هم بود که در این دوره کمتر مشاهده شد اما خود ایشان هم می پذیرد که
اطرافیان او کسانی بودند که در برخی از نشریات نفوذ کرده بودند، حامی طرف مقابل بودند یا در چارچوب مدیریت ها، برخی کسانی بودند که دارای مسایل مالی بودند که هرکدام می توانست برای او چالشی ایجاد کند اما با این همه، او هم یکی از 8 گرایشی بود که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند و مردم درباره آنها تصمیم گرفتند.
"خیبرآنلاین" - پس از آزادی زندانیان سیاسی موج هیجان انگیزی در رسانه ها و فضای مجازی شکل گرفت که زمان رفع حصر سران فتنه فرارسیده است. نظر شما در این باره چیست؟
الله کرم - بنده با یکی از اعضای کادر اصلی موسوم به جریان فتنه که چند روزی را از زندان آزاد شده بود، یک نشستی در بین دوستان خود او داشتم. در آن جلسه بحثی در رابطه با تقلب در انتخابات مطرح شد و
گفتم اگر ثابت کنید تقلب رخ داده، حاضریم حتی شما را همراهی کنیم. او گفت که اساسا تقلبی صورت نگرفته اما تخلف انجام شده است. مثلا حقوق بازنشستگان قبل از انتخابات بالا رفت، یا برای نامه هایی که از شهرستان ها آمده بود با پول نفت پاسخ دادند و از این دست مسایل. بنابراین باید توجه کنیم همانگونه که مقام معظم رهبری می فرمایند که این افراد در جلسات خصوصی می گویند تقلب رخ نداده، باید این را به صورت عمومی هم اعلام کنند و از مردم عذرخواهی کنند و توبه کنند تا در نوع برخورد با آنها تجدیدنظر صورت بگیرد.
عملکرد نیروهای دوم خردادی در فتنه به گونه ای بود که منجر به شهادت بیست و چند نفر و کشته شدن 10، 12 نفر شد. راستی چه کسی پاسخگوی این خانواده هاست؟
آیا اولین نفری که با اعلام تقلب موجب تشویش اذهان عمومی و سوءاستفاده از کسانی که به او اعتماد کردند و در نتیجه موجب اغتشاش و اردوکشی خیابانی شد، کسی غیر از موسوی و کروبی بود؟ در موضوع تجاوز به زندانی ها کسی دیگری بود که بتواند دیدگاه مردم را جریحه دار کند؟ مگر موسوی نبود که بالای یک وانت به شکل یک حرکت انقلابی با دردست گرفتن یک بلندگو و مشت های گره کرده، نمونه ای از چگوارا را برای مردم نمایش می داد؟ مگر کسی غیر از اینها بود؟ شاید بگویند که احمدی نژاد بحث خس و خاشاک را مطرح کرد درحالی که باید سخنان آقای احمدی نژاد را دقیق و کامل گوش دهیم. او گفت کسانی که دست به اغتشاش زدند خس و خاشاک هستند نه میلیون ها نفری که به دیگران رای دادند. در همین تهران در همان مرحله ی اول با سخنرانی رهبری معظم انقلاب بسیاری از آنها ریزش پیدا کردند و تنها کسانی این مسیر را با موسوی ادامه دادند که در کنار منافقین مرتکب جنایت آتش زدن مسجد و حمله ی مسلحانه به پایگاه بسیج شدند.
"خیبرآنلاین" - باتوجه به اتفاقات اخیر، آیا موضوع حمله به سوریه از جانب آمریکا همچنان محتمل می باشد؟ همچنین برخی معتقدند که بعد از سوریه نوبت به ایران می رسد، در این باره نیز لطفا نظرتان را مطرح کنید.
الله کرم - استفاده از تهدید یکی از روش های معمول در درگیری میان دو طرف یک بحث می باشد اما در اینجا
تهدید آمریکا برای استفاده از زور علیه سوریه بیش از یک بلوف نبود. چراکه آمریکایی ها هم از درون دچار مشکل هستند و هم اینکه در ماجرای عراق و افغانستان درس گرفته بودند که نباید وارد جنگ دیگری شوند. بسیاری از سران استراتژیک آمریکا گفته بودند که هرکس بخواهد مساله عراق و افغانستان را تکرار کند، دیوانه است. ضمن اینکه اوباما با این شعار رای آورد که می خواهد سربازانش را از عراق خارج کند. همچنین می بینیم که عملکرد وی در لیبی مانند گذشته نیست و عمده عملیات را برعهده ناتو می گذارد و تن به تاثیر بیشتر انگلیس و فرانسه می دهد. اگر بپذیریم آمریکایی ها تحرکات خود در خاورمیانه را در چارچوب دفاع از رژیم صهیونیستی تنظیم می کنند، در صورت حمله آنها به سوریه،
چنانچه تل آویو با حمله موشک های شیمیایی از سوی گروه های وابسته به سوریه مواجه می شد، آیا این کار موجب امنیت اسراییل می شد و یا تاثیر منفی بر حیات آن داشت؟ یا در این جنگ احتمالی اگر ایران و روسیه وارد عمل می شدند، آیا شاهد تامین اسراییل بودیم؟ بنابراین حرف های اوباما یک بلوف بیش نبود و این بلوف در وضعیتی قرار گرفت که باید نتیجه نهایی را با یک حمله نشان می داد که این حمله بر ضد منافع صهیونیست ها بود. روسیه هم که همواره خواستار ادامه مسیر هنجارساز شورای امنیت هستند و خودشان را جریان تاثیرگذار در آنجا می دانند به فریاد اوباما رسیدند و او را از بلاتکلیفی نجات دادند.
درباره حمله آمریکا به ایران هم باید گفت که این حمله باید بعد از حمله به افغانستان و عراق صورت می گرفت اما در همانجا آمریکایی ها متوجه شدند که اگر بتوانند از باتلاق این دو کشور رهایی پیدا بکنند، شاید بتوانند سرپا بمانند اما ورود به مقوله ی ایران آنان را به چنان وضعیتی می انداخت که حتی در آینده نزدیک هم از سرپاماندن محروم می شدند.
"خیبرآنلاین" - استراتژی حزب الله برای 4 سال پیش رو را چگونه ارزیابی می کنید؟
الله کرم - استراتژی حزب الله را باید در 3 عنصر تعریف کنیم: هدف، ابزار و روش. هدف حزب الله در چارچوب ارتقای ایران اسلامی باتوجه به بهینه سازی از درون است که نهادینه کردن رشد علم و ارتباط تکنولوژیک با دنیا با تکیه بر نهادینه کردن قدرت در درون را به عنوان یک هدف باید نگریست. ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف در دست دارد به طور مشخص در چند ستون قابل ذکر می باشد؛ یکی ستون پیشرفت علمی و تکنولوژیک در داخل کشور به عنوان اصلی ترین ستون، دیگری اقتصاد مقاومتی است و یکی دیگر از ستون های اصلی مقاومت در برابر زیاده خواهی و باج خواهی جریان سلطه می باشد.
اما شیوه به کارگرفتن این ابزار برای رسیدن به اهداف متفاوت است؛ برخی از نیروهای حزب اللهی در مقابل حمایت از آقای روحانی معتقد به انتقاد از او هستند که در تجمع فرودگاه حاضر می شوند اما متاسفانه نمی توانند افراد نفوذی را تحت کنترل خودشان دربیاورند و آن افراد دست به کاری می زنند که خاتمی می گوید مسیر اعتراض فرودگاه به ایستگاه ترور می رسد. یا افرادی که در نمازجمعه با آتش زدن پرچم آمریکا می گویند که در برابر جریانی که احتمال دارد وضعیت را به سمت پرتگاه سوق دهد، با حضور در صحنه پاسخ می دهند. عده ی دیگری نیز در نمازجمعه به بهترین شکل ممکن به زیاده خواهی و باج خواهی آمریکا اعتراض کرده و شعار "مرگ بر آمریکا" را رساتر از همیشه فریاد زدند. اینها شیوه های مختلف را نشان می دهد.
عده ای دیگر از نیروهای حزب اللهی به اقناع سازی بیش از 4 میلیون رای دهنده به آقای جلیلی و تعمیم و گسترش آن به کلیه مردم ایران هستند به طوری که می گویند با گفتمان اقتاع سازی باید تلاش کنیم که 4 میلیون را به 40 میلیون تبدیل کنیم.
"خیبرآنلاین" - ضمن تشکر از زمانی که به ما دادید، به عنوان سوال نهایی نظرتان را راجع به عملکرد "خیبرآنلاین" طی 5 ماهی که از فعالیتش می گذرد، بفرمایید.
الله کرم - "خیبرآنلاین" یک کار تازه و جوان است که رو به رشد می باشد. باتوجه به طراوت و انگیزه ای که دارید، مطمئنا سرعت پیدا خواهید کرد و به جایگاه های بالاتری نیز دست خواهید یافت؛ ان شاءالله.
جلیلی که بیشتر همه به احمدی نژاد عزیز حمله کرد گفت مغرور هست و منحرف!!!!!
کلاه خودتون رو قاضی کنید
الان بعد از دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد تازه داره چهره دوروی اصولگراها و عمار پندار ها مشخص می شه!!
واقعا کسی به این سوال ها پاسخ نداده که چرا خیلی از کارهای دوران احمدی نژاد که بد بود و اخ الان داره دیگه خوب شده و حساسیتی روشون نیست!!!
مثل حذف یارانه دهک های بالا، مثل، مثل اصلاح بودجه که دهن کجی به مجلس بود و الان دهن راستی به مجلس، مثل رابطه با امریکا، مثل.........!!!!!
ا
انتشار این پیام و مطلب دروغی که در آن آمده صرفا به این جهت است که همه بدانند جماعت فوق، همچنان برپایه ظلم بزرگ سران فتنه بر حرف باطلشان اصرار دارند
قسمت های نقطه چین داخل پرانتز به جهت داشتن بار حقوقی ویرایش شد
از مباحث شیوا و مستدل تان بهره بردیم
ماشا الله حاج حسین
امام خمینی:جنگ ما جغرافیا و مرز نمیشناسد
و میدانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما بسیجیان غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت- یا علی
آقای احمدی نژاد صادقانه وارد عرصه ی ریاست جمهوری شد ولی چون از خدا هدایت دایم طلب نکرد خروج صادقانه نداشت و (...) به اسلام ایرانی تغییر کرد.
نظرات حاج حسین برخاسته از تفکر ایشونه که بحمدلله از مکتب انقلاب نمره ی قبولی گرفته و نظرات قویتر و بهتر هم از سوی دیگر انقلابیون هست مهم اینه که سمت و سوی این عقاید در راستای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله است
درضمن اقای روحانی و معتدل ها و اصلاح طلبها خیلی رای دارن..درضمن رای به احمدی نژاد بخاظر حرفهای خودش بود که مردم فک کردن مستقل هست و به جایی بند نیس و از قشر ضعیفه پس درد رو میدونه و بهش رای بدیم و اونم (...) بود و استفاده کرد از افکار عمومی،و این ربطی به اصولگرایی نداره و اینکه گفتی 25 میلیون رای به احمدی نژاد یعنی رای به اصولگرایی!من طرفدار احمدی نژاد نیستم و خیلی هم بهش ایراد دارم،اما خدایییش رای بخاظر خودش اورد و نه بخاطر حمایت شما اصولگراها..چون رای اصولگراها در ایران که همه جوان و مدرن و چپ هستند،حدود 20 درصد است.. 10تا12 میلیون هستید و تمام.رای اقای جلیلی که حدود 8درصد مردم بود و تمام..تازه اقای قالیباف هم (...) هستند و مثل اقای روحانی (...) و فن سالار و عملگرا هستن که اصلا این گرایش جز اصولگرایی محسوب نمیشه.و اصولگراها هم به ایشون ایراد میگیرن..و شخصیتشونم مدرن هست و اصلا سنتی و اصولگرا نیس هرچند در ظاهر و سطح قضیه عنوان اصولگرا رو دارن.پس خودتونو گول نزنید.به تفکر مردم که اکثرا جوان و مدرن و امروزی هستند و تحصیلکرده اند نزدیک شوید.با تندروی چیزی دستتون نمیاد.گفتم بسیجی های منطقی و محترم و باسواد و فهیم برای من عزیزن..اما خشکه مقدس و انصار حزب ال.. مثل شما باید یکم منطقی تر باشید و معتدل تر.ممنون.امید دارم چاپ بشه وگرنه دیگه سایتتون نمیام و نظری هم نمیدم.ممنون.اگرم چاپ بشه که مرسی از دموکراسی شما عزیزان.