"خیبرآنلاین" - اخیرا 5 مدعی اقتصاد در واکنش به آشوبهای اخیر کشور بیانیهای صادر کرده و به زعم خود راهکارهایی برای بهبود وضعیت کشور ارائه دادهاند؛ این اتفاق درحالیست که روزگاری نهچندان دور این افراد خودشان نقش محوری در تصمیمسازی و تصمیمگیری قطار اقتصاد کشور داشته و به جای پاسخگویی نسبت به عملکرد خود، اینگونه فرافکنی میکنند.
به گزارش رجانیوز؛ پس از اغتشاشات روزهای اخیر، بیانیهای توسط 5 استاد دانشگاههای تهران و شریف منتشر شد. این بیانیه توسط محمد طبیبیان، موسی غنینژاد، محمدمهدی بهکیش، مسعود نیلی و حسن درگاهی منتشر شدهاست. این 5 نفر که خود را به عنوان اساتید اقتصاددان معرفی میکنند، روزگارانی جزو مسئولین و تئوریسینهای اصلی اقتصاد کشور در دولتهای هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی بودند و با فراموشی عملکرد خود، با در پیش گرفتن راهبرد فرار رو به جلو، حال به عنوان یک کارشناس خیرخواه در این اوضاع که بازار انتقاد و انذار گرم است، راهکارهای عبوراز این پیچ خطرناک را ارائه میدهند!
مسعود نیلی که به عنوان نویسنده ارشد این نامه معرفی شدهاست، حداقل نامآشناتر از 4 نفر دیگر است و در تمامی دولتهای ذکر شده به عنوان مشاور اقتصادی روسای جمهور حضور داشته است. او ۳ سال در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی معاون سازمان برنامه و بودجه بود. پس از آن در تهیه و تدوین اولین و سومین برنامهٔ ۵ ساله توسعه کشور ایفای نقش کرد و آنچه را که ما به عنوان «سیاست تعدیل اقتصادی» میشناسیم و در دولت رفسنجانی با خشونت تمام در کشور اجرا شد، ذیل ایده موهومی به عنوان بازار آزاد محصول فکر مسعود نیلی و همقطارانش بود.
او مدتی نیز از اعضای شورای اقتصاد بود. در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی مجددا به عنوان معاون سازمان برنامه و بودجه و سرپرست کمیتهٔ خصوصیسازی انتخاب شد و در سال ۱۳۸۲ به تدوین سند استراتژی توسعه صنعتی کشور در زمان وزارت اسحاق جهانگیری در دولت خاتمی پرداخت. همچنین از سال ۱۳۹۲ به عنوان مشاور روحانی و رئیس مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی وابسته به نهاد ریاست جمهوری بود.
بنابراین وی حداقل ۲۵ سال به عنوان یکی از اعضای اصلی برنامهریز اقتصاد کشور بودهاست و امروز به جای آنکه از مردم به خاطر عملکرد خود در این سالها عذرخواهی کند، با کمال وقاحت بیانیهای در رفع این مشکلات میدهد، بدون آنکه حرفی از گذشتهی خود بزند! این گروه همیشه طلبکار، مشکلاتی که خودشان مسبب به وجودآوردن آن بودند، را به گردن دیگری میاندازند.
در بخشهایی از این نامه، آمار ضعیف اقتصاد ایران در دهه ۹۰ مورد بحث قرار گرفته و با دهه ۵۰ و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مقایسه شده است. کاهش ۳۷ درصدی رفاه ایرانیان و افزایش افراد کم درآمد از ۱۱ به ۲۳ میلیون نفر در دهه ۹۰ که مورد اشاره این ۵ نفر بوده، در شرایطی مورد انتقاد قرار گرفته که ۸ سال از ۱۰ سال دهه ۹۰، مدیران مورد علاقه این افراد در مراکز اصلی سیاستگذاری اقتصادی کشور مانند بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت امور اقتصادی و دارایی حضور داشتند و جهت حرکت سیاست خارجی کشور هم در جهت برجام مورد نظر آنها بوده است.
همچنین این بیانیه به فقیرترشدن جامعه از سال ۹۶ به بعد هم اشاره میکند که سال آغاز دولت دوم حسن روحانی است و اتفاقا این دولت با وعده ریشه کن کردن فقر در این سال توانسته بود نظر مردم را به سوی خودش جلب کند.
این افراد در بیانیه خود یک پرسش مطرح کردهاند: «چرا جامعه ایران به انبار مواد محترقهای تبدیل شده که با جرقههایی مشتعل شده و آتش به سرعت در آن، گسترش پیدا میکند؟» برای یافتن پاسخ این سوال نیاز نیست راه هندوستان طی شود؛ کافیست اینان به عملکرد خود در این سالها رجوع کنند که سوخت و هیزم این آتش را آنها بر سر سفرههای مردم آوردند.
یکی دیگر از افرادی که این بیانیه را امضا کرده، محمدمهدی بهکیش است. او درحالی چند دهه با عنوان دبیر کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین المللی (ICC) فعالیت میکرده که هیچگاه گزارشی از عملکرد خود منتشر نکرده است. در واقع معلوم نیست حضور بهکیش در این نهاد چه کمکی به اقتصاد ایران و بخش خصوصی کرده است که حال او ژست منتقد وضعیت به خود میگیرد.
حسن درگاهی یکی دیگر از نویسندگان این بیانیه است. او که در نگارش اکثر برنامههای توسعه بعد از انقلاب به عنوان مشاور فعالیت داشته است، در سالهای دهه ۹۰ با حکم اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی، به عنوان عضو کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی امور اقتصادی فعالیت داشته و نقش مهمی را در سیاستهای اقتصادی کشور ایفا کرده است.
این به اصطلاح کارشناسان اقتصادی، ذیل تخطئه دستاورد کشور در سالهای گذشته، ناخواسته به عملکرد فاجعهبار دولت روحانی که خودشان هم در آن دست داشتهاند، اشاره نموده و آوردهاند: «مسیری که طی یک دهه گذشته و بهطور کاملا ویژه در فاصله سالهای ۱۳۹۶ به بعد در هر 3 زمینه یادشده یعنی «رفاه»، «مشارکت سیاسی» و «شفافیت مالی و سیاسی» طی شده، خلاف جهت مورد تقاضا [متناسب با پیشرفتهای کشور] بوده است».
در ادامه با اشاره به دستاوردهای تلخ دولت تدبیر و امید که عمده دهه ۹۰ خورشیدی را در مسند قدرت اجرایی بود، نوشتهاند: «تحولات نامطلوب دهه ۱۳۹۰ باعث آن شده است که جمعیت کمدرآمد کشور از ۱۱ میلیون به رقم هشداردهنده ۲۳ میلیون نفر برسد که این میزان افزایشِ هشداردهنده فقط با کوچکترشدن جمعیت طبقه متوسط اتفاق افتاده است.»
نکته جالبتر این بیانیه بخش آخر آن است که بیان میکند: «فراهم آوردن شرایط طرح و بیان آزادانه انتقادها و ابراز اعتراضهای رسمی و مسالمتآمیز، گام اول انسجام مجدد جامعه برای گذار از این پیچ خطرناک است» اما گویا این ۵ نفر به کلی فراموش کردند که دولتهای مقبولشان، چگونه با راهکارهای پونزی جامعه را نسبت به نظام اسلامی تحریک کردند و اولین گشت ارشاد برای جبران سیاستهای فرهنگی غلط خود را، محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود راهاندازی کرد.
بنابراین شاید بهتر باشد این افراد ابتدا به دلیل سیاستهای اقتصادی مخرب دولتهای گذشته به خصوص در دولت حسن روحانی که با نظر آنها اتخاذ شده و نقش اساسی را در وضعیت موجود ایفا کرده، از مردم و افکار عمومی عذرخواهی کنند و سپس اقدام به نوشتن نامههای سرگشاده کنند و راهکار ارائه دهند؛ چرا که کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!