"خیبرآنلاین" - دومین گفتگوی مفصل ما و شخصیت های مطرح کشور با دکتر حسین الله کرم برگزار شد که این مصاحبه نیز، مانند گفتگوی نخست که با دکتر مهدی کوچک زاده بود، دارای مطالب خواندنی بسیاری است.
به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی
"خیبرآنلاین"، خبرنگاران ما با قرار قبلی که منعقد شده بود، در شامگاه یک روز پاییزی به مسجد ارک تهران مراجعه کردند تا در آنجا، میهمان یکی از تئوریسین های جریان حزب الله باشند.
الله اکرم به واسطه تخریب هایی که از سوی رسانه های زنجیره ای در دوران معروف به دوم خردادی ها نسبت به وی صورت گرفته بود، در ذهن بسیاری به عنوان یک عنصر خشن عضو گروه فشار شناخته می شود اما این، تنها تصویری ساختگی است که جریانات سازشکار از او ترسیم کرده اند و آنانی که حاج حسین را از نزدیک می شناسند می دانند که وی دارای روحیه ای آرام و متین است و در جلسات بحث و تبادل نظر، با خونسردی به منتقدان و پرسشگران اجازه ی سوال می دهد و درواقع، آزادی بیان را به بهترین شکل ممکن برای مخاطبانش فراهم می کند.
حسین الله اکرم عضو هیات علمی دانشگاه و از نزدیکترین افراد به حاج منصور ارضی، مداح معروف و محبوب کشورمان است. وی عضو هسته مرکزی رزمندگان حزب الله هست و چندصباحی را نیز به عنوان رایزن نظامی ایران در زاگرب مشغول انجام خدمت بود.
این رزمنده سرشناس دفاع مقدس، صمیمانه دعوت
"خیبرآنلاین" را به گفتگو پذیرفت که ماحصل این پرسش و پاسخ 1/5 ساعته تقدیم شما مخاطبان گرانقدر می شود:
"خیبرآنلاین" - شما در یکی از گفتگوهایتان با رسانه ها، از پیروزی آقای روحانی در انتخابات با تعبیر "پیروزی میلی متری" نام برده اید، از سوی دیگر برخی کارشناسان دولت روحانی را 4 ساله نامیده اند. ارزیابی شما در این باره چیست؟
الله کرم - بسم الله الرحمن الرحیم. بنده پیروزی میلی متری آقای روحانی را در قیاس با پیروزی آقای احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری اش در سال 88 مطرح کردم چراکه آقای احمدی نژاد از نصف آرا، تقریبا بیش از 15 درصد رای داشتند اما آقای روحانی تنها 160 هزار رای از 50 درصد آرا بیشتر رای آوردند. اما اینکه دولت وی یک دوره ای خواهد بود یا دو دوره ای، به عملکرد او بستگی دارد و باید منتظر آینده ماند. البته برخی پیش بینی ها هم هست که
آقای روحانی در مباحث داخلی و خارجی چنانچه رویه کارگزارانی را ادامه دهد، چندان با اقبال مردم روبرو نخواهد شد.
"خیبرآنلاین" - حضرت آقا در سخنرانی اخیر خود راجع به برخی اقدامات هیات ایرانی در نیویورک از عبارت "نابجا" استفاده کردند. به نظر شما مصادیق این عملکرد نابجا چه بود؟
الله کرم - همانگونه که در روزنامه ها درج شد و آقای ظریف در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفته اند،
عملکرد نابجای هیات ایرانی در نیویورک در دو موضوع بوده است: یکی مکالمه تلفنی روحانی- اوباما و دیگری مذاکرات وزیر خارجه با جان کری. بنده هم این دو موضوع را که آقای ظریف به طور صادقانه به آنها اشاره کرده، موافقم و عملکرد نابجا را در این دو مورد می دانم. شاید شما و دیگران به این خرده بگیرند که باید به این دو عملکرد نابجا، چیز دیگری هم اضافه شود و آن اینکه آقای روحانی باتوجه به سوءاستفاده اوباما از این مکالمه تلفنی و بازگشت به موضع باج خواهانه گذشته، باید موضع محکمتری می گرفتند که این موضوع هم می تواند به عنوان سومین مساله مورد توجه قرار بگیرد. آقای ظریف و آقای روحانی در یک حدی موضعگیری کردند اما آن حد مطلوب نبود. مثلا اینکه اوباما بعد از مکالمه تلفنی گفت همه ی گزینه ها روی میز است. خوب می شد در پاسخ گفت کشوری که دارای 17 هزار میلیارد دلار بدهی است و این همه مشکلات داخلی دارد مانند اختلاف کنگره و کاخ سفید و یا بحث 17 اکتبر در رابطه با بالابردن بدهی های آمریکا و... درباره آن مطرح است، امکان روی میزگذاشتن همه ی گزینه ها را ندارد. یا مثلا جان کری بعد از آن گفت که ایرانی ها باید سه کار انجام دهند فردو را تعطیل کنند، پروتکل قبلی را بپذیرند و غنی سازی با درصد بالا را کاهش بدهند. جان کری حتی با بیان این پیش شرط ها می گوید که بعد از اینها هم ما راجع به برداشتن تحریم ها صحبتی نخواهیم کرد که همه ی اینها بازگشت به دیدگاه های باج خواهی و استکباری آمریکاست. این درحالی است که همه فکر می کردند که صحبت نرم اوباما در اجلاس عمومی سازمان ملل عقب کشیدن از ادبیات سخت بود اما اتفاقات و صحبت های بعدی نشان داد که بازگشت از ادبیات گذشته که هیات ایرانی آن را دنبال می کرد، اتفاق نیفتاد و
اوباما با انجام مکالمه تلفنی تنها موفق می شود 34 سال مقاومت ملت ایران در مقابل عدم واگذاری مساله را به چالش بکشد. در اینجاست که رهبری معظم انقلاب می فرمایند که ما به آمریکا بدبین هستیم، آنها خودبرتر بین هستند، عهدشکن هستند.

"خیبرآنلاین" - باتوجه به اتفاقاتی که چند وقت اخیر افتاد، از سویی طرف ایرانی گفت که ما از حقوق ملت ایران کوتاه نمی آییم و از سویی طرف آمریکایی به ادبیات قبلی خود برگشت، آیا بحث رابطه با آمریکا قابل پیگیری خواهد بود؟
الله کرم - بگذارید ابتدا سوال شما را تصحیح کنیم،
موضوع فعلی اصلا بحث رابطه ایران و آمریکا نیست بلکه موضوع محدود است به مذاکرات هسته ای. در این باره، در درون آمریکا و درون ایران، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بحث دامن زدن به موضوع رابطه با آمریکا منجر به دامن زدن مطالبات ایران مردم ایران خواهد شد و مردم را به این فکر سوق خواهند داد که رابطه با آمریکا به پایان مشکلات کشور منجر خواهد شد و از آنجا که اساسا موضوع مذاکره هسته ای است نه رابطه، درنتیجه این مطالبات دامن زده شده یا منجر به ناامیدی مردم می شود و یا نافرمانی مدنی را به همراه خواهد داشت. بنابراین
طرح اوباما و دوستانش این خواهد بود که در کشور شاهد یک دودستگی بین مردم می شود که این مساله به بی ثباتی در کشور دامن می زند و این همان طرح آمریکایی- دوم خردادی است که در سال 88 نیز به آن پرداخته شد.
"خیبرآنلاین" - چرا پس از 8 سال ریاست جمهوری فردی مانند آقای احمدی نژاد، در این انتخابات شخصی همچون آقای روحانی رای می آورد؟ آیا این مساله نوعی بازگشت به گذشته نیست؟
الله کرم - من فکر می کنم
رای به آقای روحانی تحت تاثیر عملکرد یکسال آخر دولت آقای احمدی نژاد می باشد. عملکرد دولت قبلی در سال پایانی از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه قابل قبول نبود. تورم بالای 30 درصد و شیوه عملکرد احمدی نژاد در مسایل اقتصادی مردم را به این نتیجه رساند که آقای روحانی می تواند کشور را از این مشکلات اقتصادی نجات دهد. البته او هم در این رابطه شعارهایی داده بود و سعی می کرد که وضع موجود را به گردن عملکرد هسته ای احمدی نژاد بیندازد و بگوید که او در چارچوب تحریم نتوانست وضع مطلوبی ایجاد کند. استنادم به آن حرف معروف روحانی است که گفت اگر قرار باشد چرخ یک کارخانه ای بچرخد اما چرخ کارخانه ای دیگر نچرخد او به این وضعیت تن نمی دهد.
بنابراین، عملکرد احمدی نژاد، اختلافاتش با مجلس، ارتباطش با جریان انحرافی، همچنین عدم اجماع در اصولگرایان، مردم را به سمت آقای روحانی سوق داد.
"خیبرآنلاین" - چرا برخی افراد تریبون دار شاخص همچون برخی سخنرانان و مداحان بر روی یک نفر به جمع بندی نرسیدند؟ در حالی که اکثریت جریان حزب اللهی بر روی آقای جلیلی به توافق رسیده بودند.
الله کرم - همانطور که می دانید یک گروه 3 نفره (ولایتی، قالیباف، حدادعادل) از ابتدا به هم تعهد دادند که در نهایت دونفرشان به نفع یک نفر کنار خواهند کشید و می بینیم که آقای حداد به قولش وفا می کند اما آقای ولایتی به نفع آقای قالیباف کنار نمی کشد. برخی معتقدند که
گروه های وابسته به رفسنجانی و ناطق در این زمینه تاثیر داشتند و آنها به ولایتی گفته اند که چون احتمال دارد که در لحظات آخر آقای روحانی هم کنار بکشد، وی با ماندن در صحنه رای آور خواهد بود. همین مساله موجب شد که او به قولش وفا نکند و این مساله موجب سلب اعتماد نیروهای اصولگرا به افرادی است که خود را منتسب به این جناح می دانند که در نتیجه شاهد کاهش آرا در این طیف بودیم. به عبارت بهتر، دوم خردادی ها دست به ائتلاف زدند و متحد شدند و یک کار اصولگرایی در این زمینه انجام دادند. اما اصولگرایان با عدم وحدت به پایه های اصلی خود پشت کردند. این درحالی است که بدنه اصولگرایی در دوره آقای احمدی نژاد رکورد 25 میلیون نفر را می زند.
اما بدنه حزب الله عمدتا به شعارهای افراد پرداخت و وقتی مشاهده کرد که
شعارهای آقای جلیلی با نظرات رهبری معظم انقلاب همسویی بیشتری داشت، بر روی ایشان متحد شد. آقای جلیلی در بحث اقتصاد معتقد است که باید عدالت اجتماعی را مقدم بر توسعه بدانیم که این نشات گرفته از سخنان رهبری است. یا در بحث فرهنگی به سه عنصر مسجد، مدرسه و خانواده با اتکا بر روحانی تمام وقت در مسجد، معلم تمام وقت در مدرسه و خانواده ای که توسط مادر به صورت تمام وقت مدیریت می شود، اشاره می کند که این نگاه، کاملا اصولگرایی است و در دیدگاه دیگران کمتر مشاهده شد. آقای جلیلی مباحث اقتصادی و سیاسی را بیشتر بر پایه فرهنگ می دید، به عبارت بهتر فرهنگ را محور می دانست. در بحث سیاست خارجی نیز معتقد به مقاومت در مقابل با آمریکا و استکبار بود و تقویت از درون را اعتقاد داشت. همه ی اینها منجر به این شد که بدنه ی نیروهای حزب اللهی و حتی سران این جریان جذب آقای جلیلی شوند.
راجع به مداحان نیز باید گفت که عناصر اصلی سکوت کردند درحالی که عناصر دست دوم و چندم به سمت آقایان قالیباف و رضایی گرایش پیدا کردند و معتقد بودند که آنها نیز اصولگرا هستند.
"خیبرآنلاین" - شما در تیرماه در مصاحبه با یکی از خبرگزاری ها گفته بودید که آقای روحانی در بحث سوریه و مسایل بین المللی دیدگاهی اصولگرایانه دارد. آیا امروز هم معتقد به آن هستید؟
الله کرم - باید بدانیم که
مسایل بین المللی در شورای امنیت ملی تصویب می شود و باید به امضای رهبری معظم برسد. بنابراین هرکسی که سکاندار ریاست جمهوری شود و بخواهد سیاست خارجی را به پیش ببرد ناگزیر از سمت و سوی اصولگرایی است. بنده معتقدم آقای روحانی باید در این چارچوب حرکت کند هرچند در شیوه و راهکارها می تواند تاثیراتی داشته باشد. مثلا وقتی ایشان تاکید بر حفظ غنی سازی دارد، این نگاه اصولگرایانه است و ما آن را ارج می نهیم. اما اگر در خود مساله غنی سازی عقب نشینی و یا محدودکردن آن مشاهده شود، این دیگر اصولگرایانه نیست هرچند شاید برای بهترشدن اوضاع اقتصادی و رفع برخی تحریم ها، این مسایل را مدنظر قرار دهد اما
ارزش غنی سازی 20، 40، 60 و نهایتا 99 درصد که ایرانی ها می توانند آن را انجام بدهند بسیار باارزش تر از به دست آوردن وضعیت رفاهی است که نمی تواند بلندمدت هم باشد.
"خیبرآنلاین" - اخیرا و همزمان با بحث مکالمه تلفنی با اوباما، رفسنجانی سخنی را مطرح کرد که حضرت امام خمینی(ره) مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود. همچنین باتوجه به حضور تعداد قابل توجهی از مشاوران و مدیران منتسب به وی، نقش رفسنجانی در دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟
الله کرم - در رابطه با حذف شعار مرگ بر آمریکا، مطالب از سوی حضرت امام(ره) با دقت نظر خاص ایشان در وصیتنامه وجود دارد که بدین ترتیب، آن سخنان تکذیب می شود. برخی اطرافیان رفسنجانی معتقدند که در رابطه با انتخاب حضرت آقا، چگونه به حرف هاشمی توجه می کنید اما اینجا او را زیرسوال می برید؟ پاسخ این است که رای اعضای خبرگان منجر به انتخاب حضرت آقا به رهبری شد و آنان کسانی بودند که امام(ره) را می شناختند و از رهبر کنونی نیز شناخت داشتند. نکته ی دیگری که باید بگویم این است که اینها، به حرف آقای هاشمی به تنهایی توجهی نکردند بلکه طبق نقل قولی که آیت الله علم الهدی بیان کرده اند، اعضای خبرگان به مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی مراجعه می کنند و از ایشان می خواهند که رهبری را برعهده بگیرند.
آیت الله العظمی گلپایگانی می فرمایند که تنها دونفر می توانند در این کشور راه را ادامه بدهند، یکی آقای خامنه ای است و دیگری رضاپهلوی دوم که با حمایت آمریکا می تواند کشور را حرکت دهد. و اگر شما آقای خامنه ای را به رهبری انتخاب نکنید، حتما آن جریان به قدرت می رسد و غیر این دو، هیچ فردی دیگری نمی تواند این ماموریت را انجام دهد.
حالا به این مساله برمی گردیم که
رفسنجانی باید مطالبی را از قول امام(ره) نقل کند که قابل استناد باشد و در باقی ماجرا، ما به مقام معظم رهبری مراجعه خواهیم کرد. غیر از این، حرف های دیگر قابل پذیرش نیست.
راجع به نقش رفسنجانی در دولت نیز باید بگویم که افراد و گروه های مختلفی با آقای احمدی نژاد درگیر بودند. یکی از آنها رییس مجلس کنونی است، همچنین طیف اکثریت مجلس که همینک وزارت کشور را نیز در اختیار دارند. نفر بعدی ناطق نوری است که به آقای روحانی نیز راهکار می داد و اینک، روسای وزارت مسکن و بنیاد شهید همسوی با او انتخاب شده است. مثال های دیگری هم در این زمینه می توانیم بزنیم.
در ارادت حسن روحانی به رفسنجانی تردیدی وجود ندارد اما من فکر می کنم ارادت آقای روحانی به رهبر معظم انقلاب به مراتب بیشتر از ارادت وی به رفسنجانی است. البته من منتقد رابطه ویژه میان آقای روحانی و رفسنجانی هستم چون این رابطه باعث نفوذ بیشتر هاشمی در دولت می شود.